جدول جو
جدول جو

معنی قلابک

قلابک
آنکه زر و سیم ناسره سکه بزند برای مثال دشمن روز ند این قلابکان / عاشق روزند آن زرهای کان (مولوی - ۲۰۵)
تصویری از قلابک
تصویر قلابک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با قلابک

قلابک

قلابک
مصغر قلاب. آنکس که زر و سیم مغشوش و ناسره به نام پادشاه طراز کند و رواج دهد:
دشمن روزند این قلابکان
عاشق روزند این زرهای کان.
مولوی (مثنوی چ اسلامیه دفتر 2 ص 112)
لغت نامه دهخدا

قالبک

قالبک
مهرک ابزار نگار گری بر پارچه قالبی که چیت سازان پارچه را با آن نقاشی کنند
فرهنگ لغت هوشیار

قصابک

قصابک
آبدارک در پرندگان پرنده ایست تیز پر که اغلب بر لب آب و کنار رود نشیند
فرهنگ لغت هوشیار

قلابی

قلابی
در تازی نیامده فارسی گویان آن را از قلاب تازی برگرفته و ساخته اند نبهره ناسره، دغا خاتوله تقلبی: این اسکناس قلابی است: پس یقین آن سگ بی دین عملش قلابی است ایها الناس بگیرید که این هم بابی است، حقه باز مکار، پول قلب. یا سکه قلابی. سکه تقلبی. توضیح صحیح کلمه قلابی منسوب به قلاب است ولی درتداول بضم اول استعمال شود. مصنوعی، ساختگی
فرهنگ لغت هوشیار

قلابه

قلابه
نشپیل آهنی خمدارکه بدان ماهی شکارکنند برگرفته از (قلب) به آرش برگردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار

قلنبک

قلنبک
اسپانیایی تازی گشته آلوی پنج بر از گیاهان درختی است از تیره شمعدانیها از دسته ترشکها که از گیاهان بومی هندوستان است. برگهایش متناوب و گلهایش به شکل خوشه های انتهایی است. میوه اش خوراکی و تصفیه کننده خون است. چوبش دارای اسانسی خوشبوی و معطر است و به همین علت آن را به نام عود به بازار عرضه می کنند قلنبق قلنباق درخت قرنبل درخت قرنبول آلوی پنج پر درخت ابن الرشد شجر ابن الرشد
فرهنگ لغت هوشیار

قالبک

قالبک
قالبی که چیت سازان پارچه را با آن نقاشی کنند
لغت نامه دهخدا