جدول جو
جدول جو

معنی قفیلی - جستجوی لغت در جدول جو

قفیلی
طفیلی، آنکه ناخوانده همراه شخص مهمان به مهمانی می رود، مهمان ناخوانده، وابسته به دیگری، در علم زیست شناسی انگل
تصویری از قفیلی
تصویر قفیلی
فرهنگ فارسی عمید
قفیلی
تابع طفیلی، ساخته به قیاس طفیلی
تصویری از قفیلی
تصویر قفیلی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طفیلی
تصویر طفیلی
میهمان ناخوانده، ناخوانده ای که همراه با میهمان خوانده در آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طفیلی
تصویر طفیلی
انگل، مانند انگل، گیاه یا حیوانی که از گیاه یا حیوان دیگر تغذیه کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طفیلی
تصویر طفیلی
کسی که ناخوانده همراه شخص مهمان به مهمانی می رود، مهمان ناخوانده، کنایه از وابسته به دیگری، در علم زیست شناسی انگل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قفیل
تصویر قفیل
پوست خشک، خشکیده، تازیانه، گلاب، کوره راه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیلی
تصویر فیلی
((فِ لَ))
منسوب به فیل، آنچه که به فیل مربوط است، رنگ خاکستری با ته رنگ آبی
فرهنگ فارسی معین