جدول جو
جدول جو

معنی قطعا - جستجوی لغت در جدول جو

قطعا
به طور جزم و یقین، حتماً، حتم، شیرین، یقیناً، به یقین، حقاً، هر آینه
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
فرهنگ فارسی عمید
قطعا
جمع قطیع بمعنی شبیه و همنوع، بی بروبرگرد بی گمان، هرگز به هیچ روی درفارسی به گونه دوپهلو به کارمی رود یقینا مطمئنا: در صورت کوشش قطعا به مقصود خواهد رسید. توضیح در جمله منفی به معنی ابدا هرگز و به هیچوجه آید: ... قدید کرده اند در تمام سال قطعا تغییری بدان راه نیافته نه از جهت طعم و از بوی
فرهنگ لغت هوشیار
قطعا
بی گمان
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
فرهنگ واژه فارسی سره
قطعا
اساساً، بالقطع، براستی، به تحقیق، به یقین، بی شک، بی شک، بی گمان، حتماً، حتمی، صددرصد، موکداً، محققاً، مسلماً، هرآینه، همانا، یقیناً
فرهنگ واژه مترادف متضاد
قطعا
قطعًا
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
دیکشنری فارسی به عربی
قطعا
Decidedly, Definitely, Surely
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
دیکشنری فارسی به انگلیسی
قطعا
de manière décidée, définitivement, sûrement
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
دیکشنری فارسی به فرانسوی
قطعا
beslist, definitief, zeker
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
دیکشنری فارسی به هلندی
قطعا
decididamente, definitivamente, seguramente
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
دیکشنری فارسی به پرتغالی
قطعا
entschieden, definitiv, sicher
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
دیکشنری فارسی به آلمانی
قطعا
zdecydowanie, z pewnością
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
دیکشنری فارسی به لهستانی
قطعا
решительно , определенно , конечно
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
دیکشنری فارسی به روسی
قطعا
рішуче , визначено , напевно
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
دیکشنری فارسی به اوکراینی
قطعا
decididamente, definitivamente, seguramente
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
قطعا
قطعی طور پر , یقیناً
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
دیکشنری فارسی به اردو
قطعا
दृढ़ता से , निश्चित रूप से , निश्चित रूप से
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
دیکشنری فارسی به هندی
قطعا
দৃঢ়ভাবে , নিশ্চয়ভাবে , নিশ্চিতভাবে
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
دیکشنری فارسی به بنگالی
قطعا
อย่างเด็ดขาด , อย่างแน่นอน , อย่างแน่นอน
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
دیکشنری فارسی به تایلندی
قطعا
kwa uthabiti, kwa hakika, hakika
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
دیکشنری فارسی به سواحیلی
قطعا
kesinlikle
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
قطعا
決定的に , 確実に
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
دیکشنری فارسی به ژاپنی
قطعا
decisamente, definitivamente, sicuramente
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
قطعا
בהחלט , בוודאות
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
دیکشنری فارسی به عبری
قطعا
단호하게 , 확실히
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
دیکشنری فارسی به کره ای
قطعا
dengan tegas, secara pasti, pasti
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
قطعا
坚决地 , 确定地 , 当然
تصویری از قطعا
تصویر قطعا
دیکشنری فارسی به چینی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قطعات
تصویر قطعات
قطعه ها، پاره های چیزی، حصه ها، تکه ها، در علوم ادبی شعری که فقط مصراع های زوج آن هم قافیه باشد، جمع واژۀ قطعه
فرهنگ فارسی عمید
(قَ طَ)
موضعی است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قُ طَ)
جمع واژۀ قطیع: به معنی شبیه و همتا. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قطیع شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 50 هزارگزی شمال باختری الیگودرز و 13 هزارگزی باختر شوسۀ شاه زند به ازنا. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. 83 تن سکنه دارد. آب آن از چاه و قنات و محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
جمع واژۀ قطیع، و آن شاخی است که از آن تیر سازند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قطیع شود، جمع واژۀ اقطع، به معنی مردان دست بریده. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
جمع قطعه، تکه ها کژارها جمع قطعه. توضیح در عربی بکسر قاف و فتح طاء است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطعان
تصویر قطعان
جمع اقطع، بریده دستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطعاً
تصویر قطعاً
((قَ عَ نْ))
مطمئناً، یقیناً. در جمله منفی به معنی ابداً، هرگز و به هیچ وجه آید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قطعات
تصویر قطعات
((قَ طَ))
جمع قطعه
فرهنگ فارسی معین