- قطامه
- پرورن زن (ورن شهوت) دندانکن آنچه بادندان کنده ودور انداخته شود
معنی قطامه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنچه از چیزی بچکد، چکیده از هر چیز، آب اندک
جماعتی که برای گرفتن چیزی قسم بخورند و آن را بگیرند، سوگندی که بین اولیای دم اجرا شود، هنگامی که کسی را قاتل معرفی کنند و شاهد نداشته باشند، آشتی و متارکۀ جنگ
موی دم یا یال اسب و استر، رشته و طنابی که از موی دم و یال اسب و استر بافند بزمو تاب
دیرینگی کهنگی پیشینگی
دیگ پنبه فروشی
باشه دوربین، تند و تیز: می، دل به دریازدن شتابکار
غژم دانه انگورافتاده از خوشه
پاره جداشده بریده افتاده سنگبری سنگتراشی، پرهیز از گوشت نزدترسایان
کوس اشتران، درد غند (غند قند) چکانه (قطره چکان) چکه، آب کم بستن شتران بر نسقی واحد و پشت سر هم، دردی که از جوشاندن قند سفید به دست آید: (قناد)، . . ششم کرت بجوشانند (قند سفید را) دردی ماند که آن را قطاره خوانند بغایت سیاه و کدر بود
تکه گوشت
جماعتی که سوگند خورند بر چیزی و بگیرند آنرا و یا گواهی دهند، سوگندهائی که تقسیم میشود بر اولیای قتیل چون ادعای خون کنند بدون شاهد و بینه گویند
ته سفره
تراشیده تراشه، چیده ناخن
شیرترشیده، اندکی خوراک
آخال خاکروبه، گروه مردم نام شهربی دینان
سرپرستی
بلای سخت که بالاتر از همۀ بلاها باشد، داهیه، بلا، حادثۀ عظیم
پتیاره (بال) آسیب سخت بلای بزرگ حادثه عظیم، جمع طامات، روز قیامت، طامات
پارسی است غامه از گل های خاتمکاری ترکی دشنه گرجی، جمع قائم، پایا ها
مفرد قطا یک سنگخوارک
گوشت، جول باشه از پرندگان، گوشتباره کسی که گوشت بسیارخورد
بلای بزرگ، روز قیامت