- قضاوت
داوری در مورد امر مورد دعوا، حکم کردن بین دو یا چند نفر، داوری کردن
معنی قضاوت - جستجوی لغت در جدول جو
- قضاوت(قَ / قِ وَ)
در تداول فارسی زبانان به معنی قضاء. رجوع به قضاء شود
- قضاوت
حکم کردن
- قضاوت((قَ وَ))
حکم کردن، داوری
- قضاوت
دادوری، داوری
- قضاوت
حکم، دادرسی، داوری، محاکمه
- قضاوت
الحكم
- قضاوت
Magistracy, Judgeship
- قضاوت
magistrature
- قضاوت
جج کا عہدہ , جج کی حیثیت , عدلیہ
- قضاوت
magistratura
- قضاوت
судейство , магистратура
- قضاوت
Richteramt, Magistratur
- قضاوت
urząd sędziego, magistratura
- قضاوت
суддівство , посада судді , магістратура
- قضاوت
বিচারপতির পদ , বিচারকের পদ , বিচারব্যবস্থা
- قضاوت
magistratura
- قضاوت
ตำแหน่งผู้พิพากษา , ตำแหน่งผู้พิพากษา , ระบบศาล
- قضاوت
cheo cha jaji, uwakili, udhamini
- قضاوت
hakimlik, yargıçlık, yargı
- قضاوت
裁判官職 , 裁判官の地位 , 裁判官職
- قضاوت
法官职位 , 法官职位
- قضاوت
judicatura, magistratura
- قضاوت
판사직
- قضاوت
hakim, jabatan hakim, pengadilan
- قضاوت
न्यायाधीश पद , न्यायाधीश का पद , न्यायालय
- قضاوت
rechterschap, magistratuur
- قضاوت
כהונת שופט , משרת שופט , מִשְׁפָּט
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترمک سخت دلی، ناسرگی درتنخواه سخت دل شدن، سخت دلی بیرحمی، ستمکاری ظلم یا اهل قساوت. ستمکار ظالم: کسی که در این مقام از خوف و حزن خالی باشد از اهل قساوت است. یا قساوت قلب. سخت دلی: من بنده اینجا متوقفم که این حال را بر چه حمل کنم ک بر ثبات رای یا بر غفلت طبع یابرقساوت قلب یا بر بد دلی ک
بی رحمی، ستمگری، سخت دلی، سنگدلی، سیاه دلی، شقاوت، ظلم، قسوت
متضاد: رحم، رفق
متضاد: رحم، رفق