جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با قساوت

قساوت

قساوت
ترمک سخت دلی، ناسرگی درتنخواه سخت دل شدن، سخت دلی بیرحمی، ستمکاری ظلم یا اهل قساوت. ستمکار ظالم: کسی که در این مقام از خوف و حزن خالی باشد از اهل قساوت است. یا قساوت قلب. سخت دلی: من بنده اینجا متوقفم که این حال را بر چه حمل کنم ک بر ثبات رای یا بر غفلت طبع یابرقساوت قلب یا بر بد دلی ک
فرهنگ لغت هوشیار

قضاوت

قضاوت
داوری در مورد امر مورد دعوا، حکم کردن بین دو یا چند نفر، داوری کردن
قضاوت
فرهنگ فارسی عمید

قساوه

قساوه
سخت و درشت گردیدن، سخت دلی، دلگیری و ملالت، غمگینی و حزن و اندوه و آزردگی
فرهنگ لغت هوشیار