غژغاو، نوعی گاومیش بومی آسیای مرکزی با دم بلند و تنی پرمو که در گذشته از دم آن برای ساختن منگوله، پرچم، مگس پران و چیزهای دیگر استفاده می کردند، غژگاو، کژگاو
غَژغاو، نوعی گاومیش بومی آسیای مرکزی با دم بلند و تنی پرمو که در گذشته از دم آن برای ساختن منگوله، پرچم، مگس پران و چیزهای دیگر استفاده می کردند، غَژگاو، کَژگاو
میزان. (اقرب الموارد). کپان و ترازو. (منتهی الارب) (برهان) ، راست تر ترازوها. (منتهی الارب). اقوم الموازین. (اقرب الموارد) ، ترازوی عدل، هر ترازو که باشد. (منتهی الارب). میزان العدل ای ّ میزان کان. (اقرب الموارد) : و زنوا بالقسطاس المستقیم. (قرآن 35/17). برخی گویند این کلمه عربی و مأخوذ از قسطبه معنی عدل است و گروهی آن را رومی معرب دانند. (ازاقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قسطاس شود
میزان. (اقرب الموارد). کپان و ترازو. (منتهی الارب) (برهان) ، راست تر ترازوها. (منتهی الارب). اقوم الموازین. (اقرب الموارد) ، ترازوی عدل، هر ترازو که باشد. (منتهی الارب). میزان العدل ای ّ میزان کان. (اقرب الموارد) : و زنوا بالقسطاس المستقیم. (قرآن 35/17). برخی گویند این کلمه عربی و مأخوذ از قسطبه معنی عدل است و گروهی آن را رومی معرب دانند. (ازاقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قُسطاس شود
ترازو. (برهان). ترازوی بزرگ. (مهذب الاسماء). قسطاس در همه معانی آن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قسطاس شود: به قسطاسی بسنجم راز موبد که جوسنگش بود قسطای لوقا. خاقانی
ترازو. (برهان). ترازوی بزرگ. (مهذب الاسماء). قِسطاس در همه معانی آن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قِسطاس شود: به قسطاسی بسنجم راز موبد که جوسنگش بود قسطای لوقا. خاقانی
دهی است از دهستان کرانی شهرستان بیجار، سکنۀ آن 350 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا قالیچه و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5.)
دهی است از دهستان کرانی شهرستان بیجار، سکنۀ آن 350 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا قالیچه و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5.)
یونانی تازی گشته ترکی تازی گشته از قوتاس غژغا غژغاو گجگاو کژگاو گاوختایی نام عام برای هر یک از پستانداران دریازی از راسته آب بازان توضیح کلمات قطیس قاطوس غاطوس قطا نیز به عنوان مرادف قطاس به کار رفته اند
یونانی تازی گشته ترکی تازی گشته از قوتاس غژغا غژغاو گجگاو کژگاو گاوختایی نام عام برای هر یک از پستانداران دریازی از راسته آب بازان توضیح کلمات قطیس قاطوس غاطوس قطا نیز به عنوان مرادف قطاس به کار رفته اند