معنی قرطاس - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با قرطاس
قرطاس
- قرطاس
- کاغَذ، ماده ای که از چوب بعضی گیاهان به صورت ورقه های نازک ساخته می شود و برای نوشتن، نقاشی و مانند آن به کار می رود، رُخنِه
فرهنگ فارسی عمید
قرطاس
- قرطاس
- کاغذ. (منتهی الارب). صحیفه ای که بر آن نویسند. (اقرب الموارد). رجوع به مادۀ قبل و نیز رجوع به کاغذ شود
لغت نامه دهخدا
قسطاس
- قسطاس
- قسطاس ترازو کپان ترازو کپان: بقسطاسی بسنجم راز موبد که جو سنگش بود قسطای لوقا. (خاقانی. عبد. 24)
فرهنگ لغت هوشیار