جدول جو
جدول جو

معنی قشکه - جستجوی لغت در جدول جو

قشکه
اسب پیشانی سفید، بیماری برص لکه های روی پوست
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکه
تصویر شکه
شکوه، بزرگی و جلال، شوکت، حشمت، مهابت، هیبت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خشکه
تصویر خشکه
ویژگی دستمزدی که به جای جیرۀ جنسی به کسی پرداخت می شود مثلاً جیرۀ خشکه، نقدی،
هر نوع نانی که هنگام پختن آن را مانند بیسکویت خشک می کنند،
خشک مثلاً سرفه خشکه،
نوعی فولاد سخت و بی آب که در قالب سازی به کار می رود،
خشک کرده شده مثلاً آلبالو خشکه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بشکه
تصویر بشکه
ظرف چوبی یا فلزی بزرگ استوانه ای شکم دار برای آب، شراب، نفت یا مایع دیگر
فرهنگ فارسی عمید
(بُ کَ / کِ)
ظرف چوبین شکم دار متشکل از تخته های خمیده با دو انتهای مسطح مدور که بوسیلۀ حلقه های آهنین چندی بهم وصل شده اند و بمصرف نگهداری شراب و یا آب و نفت میرسد.
چلیک. بشکۀ آب: آب را با بشکه می آورند.
لغت نامه دهخدا
(لَ کَ / کِ)
لشک. پاره.
- لشکه لشکه، پاره پاره. (برهان).
- شبنم. (برهان). (ولی ظاهراً به این معنی بشک باشد)
لغت نامه دهخدا
(قِ ذَ)
دارای معانی قشده است. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قشده شود
لغت نامه دهخدا
(قُ رَ)
باران که روی زمین را رندد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قشره شود
لغت نامه دهخدا
(قَ شِ عَ)
لاغر. (اقرب الموارد) : شاه قشعه، گوسپند لاغر و کم گوشت. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). اراکه قشعه، ملتفّه کثیرهالورق. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قِ عَ)
آب بینی انداخته شده. (منتهی الارب). نخامه. (اقرب الموارد). رجوع به قشاعه شود، پاره ای ابر که پس از گشادن ماند. (منتهی الارب). قطعه ای از ابر که پس از پراکندن ابرها ماند. (اقرب الموارد) ، پاره ای ازچرم خشک. ج، قشع. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قَ شِ فَ)
مؤنث قشف: رأیته علی حال قشفه، ای سیئه. (اقرب الموارد). رجوع به قشف شود
لغت نامه دهخدا
(قَ قَ / قِ)
تیرگی نشان پیشانی اسب و فارسیان به معنی نشانی که کفار بر پیشانی کنند از زعفران و صندل و غیره استعمال نمایند. (آنندراج) :
مگر حل کردۀ خورشید شد سیمافروز او
که آن خوش قشقه کافر شعله در چین جبین دارد.
ارادت خان واضح (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خُ کَ / کِ)
پلاو (پلو) بی روغن، آردگندم ناپخته. (برهان قاطع) ، نان مخصوصی است. (یادداشت بخط مؤلف) ، نوعی آهن زودشکن. (یادداشت بخط مؤلف) ، در اصطلاح تدبیر منزل بمعنی استخدام نوکر و خادمه است با ماهیانۀ نقدی بی طعام و بی لباس. (یادداشت بخط مؤلف).
- زراعت خشکه، زراعت دیمی. (یادداشت بخط مؤلف).
- سرفه خشکه، سرفۀ بدون خلط. (یادداشت بخط مؤلف).
- سرماخشکه، سرمای بدون بارندگی. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(حَ شَ کَ)
باران ریزه. مثل الحفشه و الغبیه و هی فوق البغشه. (اقرب الموارد) ، جاؤا بحشکتهم، آمدند همه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قَشْ وَ)
ظرفی است از برگ خرما شبیه کدوخشک که در آن زنان خوشبوی و پنبه نهند. (منتهی الارب). قفّهمن خوص لعطر المراءه و قطنها. (اقرب الموارد). آنچه آلات زایسقان در آن نهند. (مهذب الاسماء). ج، قشوات، قشاء. (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خشکه
تصویر خشکه
نوعی آهن زود شکن
فرهنگ لغت هوشیار
نشانه برپیشانی تیرگی نشان پیشانی اسب، نشانی که کافران بر پیشانی کنند از زعفران و صندل و غیره: مگر حل کرده خورشید شد سیما فروز او که آن خوش قشقه کافر شعله در چین جبین دارد، (ارادتخان واضح)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکه
تصویر شکه
ترس بیم. شان شوکت، مهابت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشکه
تصویر بشکه
ظرف چوبین بزرگ سر بسته برای آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لشکه
تصویر لشکه
پاره تکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قشبه
تصویر قشبه
ژکور: زن، فرومایه: مرد، بچه کپی از جانوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قشده
تصویر قشده
دردماست، سرشیر
فرهنگ لغت هوشیار
پوست درخت، گوسبندخرد، گوی چوگان باران فرساینده باران خاک رند، خانه برانداز پاره ای پوست، پوسته ای، پوستی، پوسته نگر برون نگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قشطه
تصویر قشطه
سرشیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قشقه
تصویر قشقه
((قَ قِ یا قَ))
تیرگی نشان پیشانی اسب، در فارسی، نشانی که کافران بر پیشانی کنند از زعفران و صندل و غیره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خشکه
تصویر خشکه
((خُ کِ))
هرچیز خشک، آردی که سبوس آن را نگرفته باشند، فولاد، پلوی بدون روغن، بهای چیزی به نقد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بشکه
تصویر بشکه
((بُ کِ))
ظرف بزرگ شکم دار به شکل استوانه برای آب یا شراب، چلیک
فرهنگ فارسی معین
پیت، چلیک، واحداندازه گیری نفت، بسیار چاق، خیکی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تعبیر خواب بشکه 1ـ دیدن بشکه ای پر در خواب، علامت آن است که اوقاتی خوش در جشن و سرور خواهید داشت. 2ـ اگر در خواب بشکه ای تهی ببینید، دلالت بر آن دارد که زندگی شما تحت تأثیر عوامل بیرونی از هر گونه شادمانی و آرامش، تهی می شود.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
سرشاخه های شکسته شده ی درخت که روی زمین پراکنده باشد و دامداران.، پنجره ی کوچک، پشته و توده ی برگ و شاخه ی درختان
فرهنگ گویش مازندرانی
جوش صورت، دمل کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی
خشکیده، محل خشک، بهای نقدی، زمینی که به صورت دیم کشت شود.، بهانی نقدی، محل خشک، خشکیده
فرهنگ گویش مازندرانی
اسب پیشانی سفید
فرهنگ گویش مازندرانی
بازدم شدید از راه بینی
فرهنگ گویش مازندرانی
لایه ی چرک
فرهنگ گویش مازندرانی