جماعتی که برای گرفتن چیزی قسم بخورند و آن را بگیرند، سوگندی که بین اولیای دم اجرا شود، هنگامی که کسی را قاتل معرفی کنند و شاهد نداشته باشند، آشتی و متارکۀ جنگ
جماعتی که برای گرفتن چیزی قسم بخورند و آن را بگیرند، سوگندی که بین اولیای دم اجرا شود، هنگامی که کسی را قاتل معرفی کنند و شاهد نداشته باشند، آشتی و متارکۀ جنگ
منطقه ای است در اسپانیای وسطی که دارای سرزمینی است کوهستانی که کوههای آن بریدگیهایی چون دنده های اره دارد و به همین مناسبت آن را ’شارات منشار’ نامند. این سرزمین دارای دو استان مهم است: 1- قشتالۀ قدیم که در شمال واقع است و در قرن 11 میلادی مملکتی گردید و هستۀ مرکزی دولت اسپانیا شد. 2- قشتالۀ جدید در جنوب که اعراب در قرن 11 میلادی آن را از اسپانیا گرفتند. از شهرهای آن است: مادرید و طیطه. (ذیل المنجد) (معجم البلدان)
منطقه ای است در اسپانیای وسطی که دارای سرزمینی است کوهستانی که کوههای آن بریدگیهایی چون دنده های اره دارد و به همین مناسبت آن را ’شارات منشار’ نامند. این سرزمین دارای دو استان مهم است: 1- قشتالۀ قدیم که در شمال واقع است و در قرن 11 میلادی مملکتی گردید و هستۀ مرکزی دولت اسپانیا شد. 2- قشتالۀ جدید در جنوب که اعراب در قرن 11 میلادی آن را از اسپانیا گرفتند. از شهرهای آن است: مادرید و طیطه. (ذیل المنجد) (معجم البلدان)
کشیش، نام کشیشی در زمان پادشاهی یزدگرد اول ساسانی، وی یکی از نجبا را که موسوم به آذرفرنبغ بود بدین عیسوی درآورد تا از مرضی که داشت شفا یابد، آذرفرنبغ آن کشیش را دعوت کرد که بقریۀ او آمده کلیسائی در آنجابنا کند، شاپور قبلا قبالۀ مالکیت محل مزبور را گرفت و کلیسا را بنا نهاد، آنگاه موبدی آذربوزی نام قضیه را، که نمونۀ ارتداد یکی از نژادگان بود، به عرض شاه رسانید و یزدگرد بموبد مزبور اجازه داد که برای اعادۀ آن شخص بدیانت زردشتی هر تدبیری که میتواند بکار برد، فقط احتیاط کند که او را بهلاکت نرساند، باری آذرفرنبغ بدیانت سابق خود بازگشت و رد ملک خود را خواستار شد، لکن شاپور بتحریک نرسی، که یکی از روحانیان عیسوی بود، از دادن آن امتناع ورزید و قباله را برداشته بگریخت، سپس آن کلیسا به آتشکده تبدیل یافت، لکن نرسی آتش را خاموش کرد و مراسم دعا و عبادت به آیین نصاری در آن آتشکده برپا کرد، موبد محلی، چون این گناه عظیم را ملاحظه کرد، اهل قریه را خبر داد، تانرسی را سخت مضروب کردند و مغلولاً به تیسفون فرستادند، آذربوزی به او اطمینان داد که اگر آتشکده را مرمت کند از مجازات او صرف نظر خواهد کرد، نرسی، امتناع نمود و به زندان افتاد و پس از امتناع مجدد محکوم به اعدام شد، (ایران در زمان ساسانیان صص 296 - 297)
کشیش، نام کشیشی در زمان پادشاهی یزدگرد اول ساسانی، وی یکی از نجبا را که موسوم به آذرفرنبغ بود بدین عیسوی درآورد تا از مرضی که داشت شفا یابد، آذرفرنبغ آن کشیش را دعوت کرد که بقریۀ او آمده کلیسائی در آنجابنا کند، شاپور قبلا قبالۀ مالکیت محل مزبور را گرفت و کلیسا را بنا نهاد، آنگاه موبدی آذربوزی نام قضیه را، که نمونۀ ارتداد یکی از نژادگان بود، به عرض شاه رسانید و یزدگرد بموبد مزبور اجازه داد که برای اعادۀ آن شخص بدیانت زردشتی هر تدبیری که میتواند بکار برد، فقط احتیاط کند که او را بهلاکت نرساند، باری آذرفرنبغ بدیانت سابق خود بازگشت و رد ملک خود را خواستار شد، لکن شاپور بتحریک نرسی، که یکی از روحانیان عیسوی بود، از دادن آن امتناع ورزید و قباله را برداشته بگریخت، سپس آن کلیسا به آتشکده تبدیل یافت، لکن نرسی آتش را خاموش کرد و مراسم دعا و عبادت به آیین نصاری در آن آتشکده برپا کرد، موبد محلی، چون این گناه عظیم را ملاحظه کرد، اهل قریه را خبر داد، تانرسی را سخت مضروب کردند و مغلولاً به تیسفون فرستادند، آذربوزی به او اطمینان داد که اگر آتشکده را مرمت کند از مجازات او صرف نظر خواهد کرد، نرسی، امتناع نمود و به زندان افتاد و پس از امتناع مجدد محکوم به اعدام شد، (ایران در زمان ساسانیان صص 296 - 297)
دستنبویه دستنبو از گیاهان، گوی خوشبوی، خوشبویه (شمامه گونه ای از ساز پارسی است) نوعی از خربزه دستنبو، جمع شماتات، عطردان، گلوله ای به شکل گوی مرکب از خوشبوها که در دست گیرند و بویند. یا شمامه کافور. آفتاب و ماه، روز روشنایی روز
دستنبویه دستنبو از گیاهان، گوی خوشبوی، خوشبویه (شمامه گونه ای از ساز پارسی است) نوعی از خربزه دستنبو، جمع شماتات، عطردان، گلوله ای به شکل گوی مرکب از خوشبوها که در دست گیرند و بویند. یا شمامه کافور. آفتاب و ماه، روز روشنایی روز