جدول جو
جدول جو

معنی قشاده - جستجوی لغت در جدول جو

قشاده
ته نشین روغن
تصویری از قشاده
تصویر قشاده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گشاده
تصویر گشاده
اچوپ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اشاده
تصویر اشاده
برافراشتن ساختمان، به آوای بلند خواندن بلندخوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رشاده
تصویر رشاده
سنگ بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گشاده
تصویر گشاده
باز، فراخ، آشکار و بی پرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلاده
تصویر قلاده
گردن بند و گلوبند سگ و برخی جانوران دیگر، واحد شمارش برخی جانوران مثلاً دو قلاده یوزپلنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قتاده
تصویر قتاده
یک گون واحد قتاد یک دانه قتاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قصاده
تصویر قصاده
فربه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قشاوه
تصویر قشاوه
تم از بیماری ها چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قشامه
تصویر قشامه
ته سفره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قشاعه
تصویر قشاعه
آب دماغ آب بینی، گش سینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قشاشه
تصویر قشاشه
خاکروبه آخال رفتگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قشاره
تصویر قشاره
پوست کنده، تراشه
فرهنگ لغت هوشیار
قلاده ک در فارسی: گردنبند آنچه بگردن آویزند گردن بند گلو بند، جمع قلائد (قالاید) : و از آن عقدی ترتیب افتاد که قلاده جید دولت نظام الملکی... تواند بود. گردنبند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشاده
تصویر کشاده
گشاده
فرهنگ لغت هوشیار
مفتوح باز شده مقابل بسته مسدود: بعضی از جانوران که پرک چشم ندارند چشمهای ایشان همیشه گشاده بود، رها شده: بر آخورش استوار ببند چنانکه گشاده نتواند شد، جاری کرده روان ساخته، تصرف کرده فتح کرده، شاد کرده، جدا کرده منفصل: دو دست بر خاک زند انگشتها از یکدیگر گشاده و باطن انگشتهاء چپ بر پشت انگشتان راست، حل کرده، روان کرده (شکم و مانند آن)، زایل کرده رفع کرده، بهم زده، آشکار کرده، راست شده درست شده، حاصل شده نتیجه داده، قطع رابطه کرده، منجلی پس از کسوف و خسوف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلاده
تصویر قلاده
((قَ دَ یا دِ))
گردن بند، زنجیری که بر گردن حیوانات یا مجرمین می بندند، واحدی برای شمارش گربه سانان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گشاده
تصویر گشاده
((گُ دِ))
باز شده، مفتوح، فتح شده، جاری کرده، روان ساخته، شاد کرده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قاده
تصویر قاده
جمع قائد، لشکر کشان جمع قائد (قاید)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قشده
تصویر قشده
دردماست، سرشیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاده
تصویر قاده
قائدها، جلودارها، پیشواها، سردارها، فرمانده سپاه ها، جمع واژۀ قائد
فرهنگ فارسی عمید