عدل و داد کردن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). و این از مصادری است که صفت واقع میشود، مانند عدل. گویند: رجل قسط، چنانکه گویند: شاهد عدل، و واحد و جمع در آن یکسان است. (منتهی الارب)
عدل و داد کردن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). و این از مصادری است که صفت واقع میشود، مانند عدل. گویند: رجل قسط، چنانکه گویند: شاهد عدل، و واحد و جمع در آن یکسان است. (منتهی الارب)
جور و بیدادگری کردن و از حق بازگردیدن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، پریشان و پراکنده نمودن چیزی را. (منتهی الارب). قسوط به هر دو معنی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قسوط شود، گران شدن نرخ. (تاج المصادر بیهقی)
جور و بیدادگری کردن و از حق بازگردیدن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، پریشان و پراکنده نمودن چیزی را. (منتهی الارب). قسوط به هر دو معنی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قسوط شود، گران شدن نرخ. (تاج المصادر بیهقی)
کسد. کست. کسط، و آن دارویی است. (منتهی الارب). عود هندی و عربی که بدان علاج کنند، مدرّ و نافع کبد است. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). بیخی است شبیه به بیخ لفاح و از نواحی هند خیزد و نباتش مفروش و بی ساق و برگش عریض و سه قسم میباشد: یکی شیرین و سبک و سفید و با عطریت و قسط بحری و عربی نامند و قسمی مایل به سیاهی و سبک و سطبر و کم بوی و تلخ و او را قسط هندی نامند و قسمی مایل به سرخی و سنگین ودر وزن شبیه به چوب شمشاد و خوشبو و بی تلخی است، واز مطلق او مراد قسط شیرین است و بهترین او سفید تازۀ گرم نخورده است که اندک زبان را بگزد و قوتش تا چهار سال باقی است، و فرق در میان او و راسن که قسط شامی نامند عدم عطریت راسن است و عدم گزندگی زبان و صلابت آن، در سیم گرم و خشک و مدرّ بول و حیض و جاذب خلط از عمق بدن و تریاق سموم حیوانی و مفتح سدّۀ جگر و قاطع خلاط غلیظه و لزجه و مبهّی و کشندۀ اقسام کرم معده و جهت درد رحم و درد سینه و شکافتگی عضل و تقویت معده و جگر و دردهای مزمنۀ دماغی و معده و عضلات و مفاصل و تحلیل ریاح و اخراج سنگ گرده و با سکنجبین جهت تب ربع و با عسل جهت ربو و ضیق النفس و سرفۀکهنه و یرقان و علل سپرز و استسقاء و تشنج و کزاز ورعشه و حذر نافع و بخور او قاتل جنین و رافع وبا و زکام و ضماد او جهت کلف و عرق النسا و دردهای بارده وبا روغن زیتون جهت رفع لرز و فالج و استرضاء و درد گوش و سعوط او جهت دردسر مزمن و ذرور او جهت قروح رطبه مفید و فرزجۀ او مدرّ حیض و طلای او با سرکه و قطران و عسل جهت داءالثعلب و غش نافع و مضر مثانه و مصلحش گل انگبین و مضر ریه و مصلح او انیسون و قدر شربتش یک درهم و بدلش نصف وزن او عاقرقرحاست و روغن قسطساذج که قسط تلخ را به قدر چهل مثقال نیمکوب کرده یک شبانه روز در شراب خیسانیده با چهارصد مثقال روغن زیتون بجوشانند تا شراب سوختۀ روغن بماند گرم و خشک و محلل و مقوی و رافع برودت معده و جگر و لرز و تبهای بلغمی و سوداوی و مقوی موی و قدر شربتش تا هفت درهم و روغن غیرساذج او در دستورات مذکور است. (تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به بحرالجواهر و مخزن الادویه شود
کسد. کست. کسط، و آن دارویی است. (منتهی الارب). عود هندی و عربی که بدان علاج کنند، مُدِرّ و نافع کبد است. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). بیخی است شبیه به بیخ لفاح و از نواحی هند خیزد و نباتش مفروش و بی ساق و برگش عریض و سه قسم میباشد: یکی شیرین و سبک و سفید و با عطریت و قسط بحری و عربی نامند و قسمی مایل به سیاهی و سبک و سطبر و کم بوی و تلخ و او را قسط هندی نامند و قسمی مایل به سرخی و سنگین ودر وزن شبیه به چوب شمشاد و خوشبو و بی تلخی است، واز مطلق او مراد قسط شیرین است و بهترین او سفید تازۀ گرم نخورده است که اندک زبان را بگزد و قوتش تا چهار سال باقی است، و فرق در میان او و راسن که قسط شامی نامند عدم عطریت راسن است و عدم گزندگی زبان و صلابت آن، در سیُم گرم و خشک و مدرّ بول و حیض و جاذب خلط از عمق بدن و تریاق سموم حیوانی و مفتح سدّۀ جگر و قاطع خلاط غلیظه و لزجه و مبهّی و کشندۀ اقسام کرم معده و جهت درد رحم و درد سینه و شکافتگی عضل و تقویت معده و جگر و دردهای مزمنۀ دماغی و معده و عضلات و مفاصل و تحلیل ریاح و اخراج سنگ گرده و با سکنجبین جهت تب ربع و با عسل جهت ربو و ضیق النفس و سرفۀکهنه و یرقان و علل سپرز و استسقاء و تشنج و کزاز ورعشه و حذر نافع و بخور او قاتل جنین و رافع وبا و زکام و ضماد او جهت کلف و عرق النسا و دردهای بارده وبا روغن زیتون جهت رفع لرز و فالج و استرضاء و درد گوش و سعوط او جهت دردسر مزمن و ذرور او جهت قروح رطبه مفید و فرزجۀ او مُدرّ حیض و طلای او با سرکه و قطران و عسل جهت داءالثعلب و غش نافع و مضر مثانه و مصلحش گل انگبین و مضر ریه و مصلح او انیسون و قدر شربتش یک درهم و بدلش نصف وزن او عاقرقرحاست و روغن قسطساذج که قسط تلخ را به قدر چهل مثقال نیمکوب کرده یک شبانه روز در شراب خیسانیده با چهارصد مثقال روغن زیتون بجوشانند تا شراب سوختۀ روغن بماند گرم و خشک و محلل و مقوی و رافع برودت معده و جگر و لرز و تبهای بلغمی و سوداوی و مقوی موی و قدر شربتش تا هفت درهم و روغن غیرساذج او در دستورات مذکور است. (تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به بحرالجواهر و مخزن الادویه شود
اگر بیند که قسط در زیر خود می سوخت، دلیل که مردم او را ثنا گویند و نامش در جهان منتشر گردد به نیکی. اگر بیند که دود آن گنده و ناخوش بود، تاویل به خلاف این بود. جابرمغربی گوید: اگر بیند قسط می خورد، دلیل است غمگین گردد - محمد بن سیرین
اگر بیند که قسط در زیر خود می سوخت، دلیل که مردم او را ثنا گویند و نامش در جهان منتشر گردد به نیکی. اگر بیند که دود آن گنده و ناخوش بود، تاویل به خلاف این بود. جابرمغربی گوید: اگر بیند قسط می خورد، دلیل است غمگین گردد - محمد بن سیرین