جدول جو
جدول جو

معنی قسراً - جستجوی لغت در جدول جو

قسراً(نَ بَ تَ)
قهراً. جبراً. به ناچار. به ناخواست به ناخواه. به زور. به ستم: قلعۀ شاه دز را... در حصار گرفت و لشکرها بر مدار آن بداشتند به یک دو روز آن حصن را قهراً و قسراً بگشادند. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

رماک است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قسراق شود
لغت نامه دهخدا
رماک است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به قسران شود
لغت نامه دهخدا
(نَ تَ)
جبراً و اضطراراً. (اقرب الموارد). بزور، با قوت و توانایی، با زبردستی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شُ دَ)
به آسانی و به سهولت. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قسراق
تصویر قسراق
مادیان تاتاری رمکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قهراً
تصویر قهراً
((قَ رَ))
از روی قهر، از روی اجبار
فرهنگ فارسی معین