معنی قهراً - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با قهراً
قهراً
قهراً
جبراً و اضطراراً. (اقرب الموارد). بزور، با قوت و توانایی، با زبردستی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
قسراً
قسراً
قهراً. جبراً. به ناچار. به ناخواست به ناخواه. به زور. به ستم: قلعۀ شاه دز را... در حصار گرفت و لشکرها بر مدار آن بداشتند به یک دو روز آن حصن را قهراً و قسراً بگشادند. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
قهرات
قهرات
جَمعِ واژۀ قُهَره. (اقرب الموارد). رجوع به آن کلمه شود
لغت نامه دهخدا
دهراً
دهراً
دائماً و مستمراً و مداماً و پیوسته. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
قهرا
قهرا
جبراً و اضطراراً، بزور، با قوت و توانائی، به زور از روی قهر با زبر دستی: توپها نصب نموده قهرا و جبرا قلعه را گرفت
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.