- قزقره
- ک لرگ کوچی (گویش گیلکی) از گیاهان لرک
معنی قزقره - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
استوانه ای با دو انتهای پهن که به دور آن نخ پیچیده شده باشد، قاب یا ماسورۀ چرخان که برای پیچیدن نخ یا طناب یا فیلم یا نوار یا امثال آن ها به کار می رود
چرخ نصب شده روی محوری با دورۀ برآمده برای حمل تسمۀ تخت یا دورۀ شیاردار برای حمل طناب یا تسمۀ جناغی یا زنجیر، پولی، املای دیگر واژۀ غرغره
چرخ نصب شده روی محوری با دورۀ برآمده برای حمل تسمۀ تخت یا دورۀ شیاردار برای حمل طناب یا تسمۀ جناغی یا زنجیر، پولی، املای دیگر واژۀ غرغره
صدا کردن شکم، قهقهه، بانگ کردن
ترکی داد و فریاد نادرست نویسی کشکرک از پرندگان
پارسی است گوزغره کوچی در انگلیسی از گیاهان
گندم زنگ زده، زنگ زدگی گندم، واپس رفتن
خندۀ بلند، قهقهه