- قزغان
- قازغان، دیگ، پاتیل، غزغان، غازغان
معنی قزغان - جستجوی لغت در جدول جو
- قزغان
- دیگ بزرگ که در آن چیزی طبخ کنند پاتیل. قازعان بنگرید به قازغان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قازغان، دیگ، پاتیل، قزغان، غازغان
دیگ طعام پزی
خاقان بنگرید به خاقان
دیگ بزرگ که در آن چیزی طبخ کنند پاتیل
ترکی پاتیل دیگ بزرگ دیگ مسین دیگ بزرگ که در آن چیزی طبخ کنند پاتیل. قازعان بنگرید به قازغان
خنیا (هونیاک موسیقی)، خنیاگران موسیقی دانان، دسته ای از سازهای مختلف موسیقی که در نظام با هم نوازند، موسیقی
دیگ، پاتیل، غزغان، قزغان، غازغان، برای مثال در حدیث دیگر این دل دان چنان / کآب جوشان زآتش اندر قازغان (مولوی - ۳۹۹)