تثنیۀ قری ّ، و آن نام جائی است که در شعر سیار بن هبیره از خاندان بنی ربیعه بن مالک از آن یاد شده است: لیالی حلت بالقریین حله و ذی مرخ یا حبذا ذاک وادیا. (از معجم البلدان)
تثنیۀ قَری ّ، و آن نام جائی است که در شعر سیار بن هبیره از خاندان بنی ربیعه بن مالک از آن یاد شده است: لیالی حلت بالقریین حله و ذی مرخ یا حبذا ذاک وادیا. (از معجم البلدان)
همسر. (ترجمان ترتیب عادل). همسر و همسال مرد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) : قرین یار زیبا را چه پروای چمن باشد هزاران سرو بستانی فدای سروبالایی. سعدی. ، یار، شتر که با دیگری با هم بندند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) ، نزدیک، همنشین. (منتهی الارب). عشیر: عن المرء لاتسئل و سل عن قرینه. (از اقرب الموارد). ج، قرناء. (منتهی الارب) ، دیو که همیشه با مردم باشد و گاهی جدا نشود. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، حج مقرون به عمره. (از اقرب الموارد) ، نفس. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
همسر. (ترجمان ترتیب عادل). همسر و همسال مرد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) : قرین یار زیبا را چه پروای چمن باشد هزاران سرو بستانی فدای سروبالایی. سعدی. ، یار، شتر که با دیگری با هم بندند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) ، نزدیک، همنشین. (منتهی الارب). عشیر: عن المرء لاتسئل و سل عن قرینه. (از اقرب الموارد). ج، قُرَناء. (منتهی الارب) ، دیو که همیشه با مردم باشد و گاهی جدا نشود. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، حج مقرون به عمره. (از اقرب الموارد) ، نَفْس. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
دهی است از قصبۀ نیشک از نواحی سجستان. احمد بن سهل بلخی گوید: آن شهر کوچکی است و دارای ده هاست، در طرف چپ کسی واقع شود که به بست رود، و مسافت آن از سرور دو فرسنگ است. صفاریان که بر فارس و خراسان و سجستان و کرمان غلبه کردند از این شهرند. (معجم البلدان)
دهی است از قصبۀ نیشک از نواحی سجستان. احمد بن سهل بلخی گوید: آن شهر کوچکی است و دارای ده هاست، در طرف چپ کسی واقع شود که به بُست رود، و مسافت آن از سرور دو فرسنگ است. صفاریان که بر فارس و خراسان و سجستان و کرمان غلبه کردند از این شهرند. (معجم البلدان)
منصور بن محمد بن علی بن قرینه بن سوید دهقان، مکنی به ابوطلحه. از مردم بزده و از محدثان است. وی ازمحمد بن اسماعیل بخاری کتاب جامع صحیح را روایت کند. او از ثقات روات بوده و به سال 329 هجری قمری وفات یافته است. (اللباب فی تهذیب الانساب) (انساب سمعانی). محدث در اصطلاح اسلامی به فردی گفته می شود که با استفاده از علم حدیث، روایات پیامبر اسلام (ص) را جمع آوری و بررسی کرده و پس از تحلیل دقیق اسناد و متن ها، روایات صحیح را به دیگران منتقل می کند. در حقیقت، این فرد به عنوان یک نگهبان علمی، سنت نبوی را به دقت ثبت و حفظ کرده است تا از تحریف و تغییر آن جلوگیری شود.
منصور بن محمد بن علی بن قرینه بن سوید دهقان، مکنی به ابوطلحه. از مردم بزده و از محدثان است. وی ازمحمد بن اسماعیل بخاری کتاب جامع صحیح را روایت کند. او از ثقات روات بوده و به سال 329 هجری قمری وفات یافته است. (اللباب فی تهذیب الانساب) (انساب سمعانی). محدث در اصطلاح اسلامی به فردی گفته می شود که با استفاده از علم حدیث، روایات پیامبر اسلام (ص) را جمع آوری و بررسی کرده و پس از تحلیل دقیق اسناد و متن ها، روایات صحیح را به دیگران منتقل می کند. در حقیقت، این فرد به عنوان یک نگهبان علمی، سنت نبوی را به دقت ثبت و حفظ کرده است تا از تحریف و تغییر آن جلوگیری شود.
قرین بن سهل بن قرین. از محدثان است. وی از پدرش سهل روایت کند و پدرش از ابن ابی ذئب. (اللباب فی تهذیب الانساب). و محمد بن غالب از قرین بن سهل روایت دارد. (انساب سمعانی)
قرین بن سهل بن قرین. از محدثان است. وی از پدرش سهل روایت کند و پدرش از ابن ابی ذئب. (اللباب فی تهذیب الانساب). و محمد بن غالب از قرین بن سهل روایت دارد. (انساب سمعانی)
عثمان بن عبدالله بن حکیم بن قرین. از فقیهان است. مادرش سکینه دختر حسین بن علی است. (اللباب فی تهذیب الانساب) (انساب سمعانی). ابن اثیر گوید: مؤلف انساب عثمان و موسی بن جعفر بن قرین را دو تن دانسته درحالی که چنین نیست و قرین لقب عثمان بن عبدالله اول است و او جد موسی بن جعفر و نسب او چنین است: موسی بن جعفر بن عثمان، ملقب به قرین. (اللباب). رجوع به قرینی (موسی...) شود موسی بن جعفر بن قرین عثمانی. از محدثان و از مردم بغداد است. وی از ربیع بن سلیمان و بکاربن قتیبه و جز ایشان روایت کند و از او دارقطنی روایت دارد. (اللباب فی تهذیب الانساب) (انساب سمعانی). رجوع به قرینی (عثمان...) شود
عثمان بن عبدالله بن حکیم بن قرین. از فقیهان است. مادرش سکینه دختر حسین بن علی است. (اللباب فی تهذیب الانساب) (انساب سمعانی). ابن اثیر گوید: مؤلف انساب عثمان و موسی بن جعفر بن قرین را دو تن دانسته درحالی که چنین نیست و قرین لقب عثمان بن عبدالله اول است و او جد موسی بن جعفر و نسب او چنین است: موسی بن جعفر بن عثمان، ملقب به قرین. (اللباب). رجوع به قرینی (موسی...) شود موسی بن جعفر بن قرین عثمانی. از محدثان و از مردم بغداد است. وی از ربیع بن سلیمان و بکاربن قتیبه و جز ایشان روایت کند و از او دارقطنی روایت دارد. (اللباب فی تهذیب الانساب) (انساب سمعانی). رجوع به قرینی (عثمان...) شود
دهی است درمروشاه جهان. (منتهی الارب). شهر کوچکی است در وادی مرو که بدان برکدیز گویند. گروهی از دانشمندان بدان منسوبند. (اللباب فی تهذیب الانساب) (انساب سمعانی)
دهی است درمروشاه جهان. (منتهی الارب). شهر کوچکی است در وادی مرو که بدان برکدیز گویند. گروهی از دانشمندان بدان منسوبند. (اللباب فی تهذیب الانساب) (انساب سمعانی)
نام دهی است که به امر کیخسرو ساخته شده است. ملک کیخسرو چون به کوه اندس و ماهین رسید دیه قردین بنا نهاد، و او را قردین ازبرای او نام نهادند که ملک کیخسرو عمله و بنایان خود را روزی گفت ’کردید این’، و بدین دیه ایوان و درگاهی بزرگ است و مشرف و اساس از سنگ و گچ است و به آجر و جص طاق بسته اند و آجرهای آن بنرجات بعضی را در بعضی برده اند همچو دندانها، و این عمارت و بنا بزرگترین عمارتها و بناهای عجم است بدین ناحیت پس از ایوان مداین، و اساس آن از روی آب در قعر زمین به سنگ برآورده اند و این ایوان بر آن بنا نهاده اند و بر راست و چپ و گردبرگرد آن خانه ها و حجره های آن آجر و گچ بنا نهاده اند و اکثر آن مندرس و ناپدید شده و آثار و علامات آن ایوان باقی اند، و گویند که این ایوان از ایوان مداین به روزگار قدیمتر و کهنه تر است. (تاریخ قم ص 81)
نام دهی است که به امر کیخسرو ساخته شده است. ملک کیخسرو چون به کوه اندس و ماهین رسید دیه قردین بنا نهاد، و او را قردین ازبرای او نام نهادند که ملک کیخسرو عمله و بنایان خود را روزی گفت ’کردید این’، و بدین دیه ایوان و درگاهی بزرگ است و مشرف و اساس از سنگ و گچ است و به آجر و جص طاق بسته اند و آجرهای آن بنرجات بعضی را در بعضی برده اند همچو دندانها، و این عمارت و بنا بزرگترین ِ عمارتها و بناهای عجم است بدین ناحیت پس از ایوان مداین، و اساس آن از روی آب در قعر زمین به سنگ برآورده اند و این ایوان بر آن بنا نهاده اند و بر راست و چپ و گردبرگرد آن خانه ها و حجره های آن آجر و گچ بنا نهاده اند و اکثر آن مندرس و ناپدید شده و آثار و علامات آن ایوان باقی اند، و گویند که این ایوان از ایوان مداین به روزگار قدیمتر و کهنه تر است. (تاریخ قم ص 81)
دهی از دهستان بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز واقع در 28 هزارگزی شمال باختری سراسکند و 17 هزارگزی شوسۀ تبریز به میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی معتدل است. 172تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و رودخانه و محصول آن غلات، حبوبات، پنبه، و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز واقع در 28 هزارگزی شمال باختری سراسکند و 17 هزارگزی شوسۀ تبریز به میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی معتدل است. 172تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و رودخانه و محصول آن غلات، حبوبات، پنبه، و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)