قارس. (منتهی الارب). سرمای سخت و فسرده. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) ، جامد، یخ زده: اصبح الماء قریساً. (اقرب الموارد) ، دیرینه از هر چیزی. رجوع به قارس شود، سمک قریس، ماهی پخته صباغ در آن کرده بگذارند چندان که فسرده و بسته شود. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج)
قارس. (منتهی الارب). سرمای سخت و فسرده. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) ، جامد، یخ زده: اصبح الماء قریساً. (اقرب الموارد) ، دیرینه از هر چیزی. رجوع به قارس شود، سمک قریس، ماهی پخته صباغ در آن کرده بگذارند چندان که فسرده و بسته شود. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج)
دهی از دهستان فرورق بخش حومه شهرستان خوی واقع در 31 هزارگزی شمال باختری خوی و 4500 گزی جنوب باختری شوسۀ خوی به سیه چشمه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 437 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان فرورق بخش حومه شهرستان خوی واقع در 31 هزارگزی شمال باختری خوی و 4500 گزی جنوب باختری شوسۀ خوی به سیه چشمه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 437 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
خنک ساختن و آب فسرانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : قرسه البرد و اقرسه، اشتد علیه حتی لایستطیع ان یعمل بیده شیئاً من شدته... (اقرب الموارد)
خنک ساختن و آب فسرانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : قرسه البرد و اقرسه، اشتد علیه حتی لایستطیع ان یعمل بیده شیئاً من شدته... (اقرب الموارد)