جدول جو
جدول جو

معنی قریبا - جستجوی لغت در جدول جو

قریبا
به زود درنزدیکی
تصویری از قریبا
تصویر قریبا
فرهنگ لغت هوشیار
قریبا
بزودی، عن قریب
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فریبا
تصویر فریبا
(دخترانه)
زیبا و فریبنده، بسیار زیبا، دلپسند و خوشایند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قرنبا
تصویر قرنبا
سرگین گردان، حشره ای سیاه و پردار، بزرگ تر از سوسک های خانگی که در بیابان های گرم پیدا می شود و بیشتر روی سرگین حیوانات می نشیند و آنرا با چرخاندن حمل میکند، سرگین غلتان، سرگین گردانک، خروک، خبزدو، خبزدوک، خزدوک، کوزدوک، چلاک، چلانک، کستل، گوگار، گوگال، تسینه گوگال، گوگردانک، بالش مار، کوز، جعل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فریبا
تصویر فریبا
فریبنده، فریب دهنده، کنایه از زیبا، فریفته، فریب خورده، برای مثال هم حور بهشت ناشکیبا از توست / هم جادو و هم پری فریبا از توست (مجد همگر - لغتنامه - فریبا)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قرینا
تصویر قرینا
لوبیا: از گیاهان ژاژک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرنبا
تصویر قرنبا
خنفساء: اندر مثل است که قرنبا در دیده مادر است حسنا (ایرح میرزا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
حدس، تخمین، نزدیک، کمابیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فریبا
تصویر فریبا
فریفته، فریبنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فریبا
تصویر فریبا
((فِ یا فَ))
فریبنده، فریب دهنده، زیبا، فریب خورده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
کمابیش، کم و بیش، نزدیک به
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فریبا
تصویر فریبا
حیله گر، مکار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
بالكاد
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
Approximately, Nearly, Virtually
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
approximativement, presque, virtuellement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
około, prawie, praktycznie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
প্রায় , প্রায়
دیکشنری فارسی به بنگالی
کنار هم، تقریباً، به طور نزدیک
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
приблизительно , почти , практически
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
ungefähr, fast, praktisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
приблизно , майже , практично
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
تقریباً , تقریباً
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
yaklaşık olarak, neredeyse
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
takriban, karibu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
大约 , 几乎
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
대략 , 거의 , 사실상
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
おおよそ , ほぼ , 実質的に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
בערך , כמעט , כמעט
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
लगभग , लगभग
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
ประมาณ , เกือบ , เกือบจะ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
ongeveer, bijna, vrijwel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
aproximadamente, casi, virtualmente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
approssimativamente, quasi, virtualmente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
aproximadamente, quase, virtualmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تقریبا
تصویر تقریبا
kira-kira, hampir, secara virtual
دیکشنری فارسی به اندونزیایی