جدول جو
جدول جو

معنی قرور - جستجوی لغت در جدول جو

قرور
آب خنک، اشک شادی ایستادگی، آرمیدن، خنک شدن چشم
تصویری از قرور
تصویر قرور
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قروره
تصویر قروره
خردوخوار درمانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقرور
تصویر مقرور
خنک و سرما زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرور
تصویر سرور
(دخترانه و پسرانه)
رئیس، پیشو، شادمانی، خوشحالی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قصور
تصویر قصور
کوتاهی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قرون
تصویر قرون
سده ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قرار
تصویر قرار
پیمان، نهش، هال، دیدار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از غرور
تصویر غرور
ابرخویشی، باد، برتنی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برور
تصویر برور
باردار ومیوه دار، مثمر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درور
تصویر درور
بازار گرمی، نرم شدن، خویرانی (خوی عرق)، خازروانی (خاز خمیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذرور
تصویر ذرور
داوری سوده داروی چشم، نمک خوراک، پرگنه بویه ای است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرور
تصویر شرور
بد نهاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مرور
تصویر مرور
بازبینی، بازنگری، رفت و آمد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرور
تصویر سرور
آقا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زرور
تصویر زرور
جمع زر، دگمه ها گویک های گریبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثرور
تصویر ثرور
پرشیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جرور
تصویر جرور
خار پشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرور
تصویر حرور
حرارت، گرماها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرور
تصویر خرور
راننده و برنده خر خربنده خرکچی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترور
تصویر ترور
بریده شدن و بریدن چیزی را، ساقط شدن دست، هراس و ترس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرور
تصویر سرور
شادمانه کردن، شاد کردن مهتر و رئیس و بزرگ و خداوند و پیشوا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرور
تصویر شرور
بدکار، شریر، زیاد شیطانی و مردم آزاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صرور
تصویر صرور
هنج ناکرده، زن ناکرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرور
تصویر شرور
بدکار، صاحب شر، شریر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضرور
تصویر ضرور
لازم، واجب، نیاز، حاجت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قریر
تصویر قریر
آنکه چشمش به شادی روشن شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرور
تصویر خرور
خرکچی، آنکه خر کرایه می دهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قبور
تصویر قبور
قبرها، گورها، جمع واژۀ قبر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قروح
تصویر قروح
قرح ها، قرحه ها، جمع واژۀ قرح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قرار
تصویر قرار
زمان یا مکان ملاقات، آرامش، آسودگی، رای و حکمی که دربارۀ مسئله یا امری صادر شود، عهد و پیمان، پایداری، در علم حقوق حکمی از سوی مقام قضایی
قرار دادن: جا دادن، استوار ساختن، برقرار کردن
قرار داشتن: برقرار بودن، جا داشتن، آرامش داشتن، وعدۀ ملاقات داشتن
قرار گذاشتن: شرط کردن، عهد و پیمان کردن
قرار گرفتن: استوار و محکم شدن، ساکن شدن، جا گرفتن، آرام گرفتن، ثابت گشتن
قرار مدار: بند و بست، شرط، عهد و پیمان
قرار و مدار: بند و بست، شرط، عهد و پیمان، قرار مدار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برور
تصویر برور
بارور، باردار، بار دهنده، میوه دهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قروض
تصویر قروض
قرض ها، وام ها، دین ها، جمع واژۀ قرض
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قروش
تصویر قروش
نوعی مسکوک رایج در بعضی کشورهای عربی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدور
تصویر قدور
قدرها، دیگ ها، مرجل ها، جمع واژۀ قدر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرور
تصویر شرور
شرّ ها، بدیها، شرارتها، جمع واژۀ شرّ
فرهنگ فارسی عمید