جدول جو
جدول جو

معنی قرنیطس - جستجوی لغت در جدول جو

قرنیطس
(قَ طُ)
عقل، فهم، ذهن، رای. (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
قرنیطس
عقل فهم هوش
تصویری از قرنیطس
تصویر قرنیطس
فرهنگ لغت هوشیار
قرنیطس
((قَ طُ))
عقل، فهم، هوش
تصویری از قرنیطس
تصویر قرنیطس
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پیش آمدگی باریک بالای در و پنجره شبیه حاشیه یا سایبان که از آجر یا سیمان می سازند
فرهنگ فارسی عمید
بخشی از پردۀ صلبیه که در جلو چشم قرار دارد و کاملاً شفاف است و نور را به سهولت از خود عبور می دهد
فرهنگ فارسی عمید
(بِ / بُ)
مقراض بزرگ. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
جمع واژۀ قرطاس. (منتهی الأرب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نام یکی از اصحاب کهف. (حبیب السیر چ طهران ج 1 ص 54)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دریای آزف. (نخبهالدهر دمشقی فهرست ص 23). در مآخذ قدیم از قبیل تقویم البلدان و مقدمۀ ابن خلدون مانیطش ضبط شده است
لغت نامه دهخدا
(طُ / طَ)
دوایی است که آن را به عربی خانق النمر خوانند وآن نوعی از ماذریون اسود است. (فهرست مخزن الادویه). مخفف اقونیطون. معرب یونانی اکونیطون، تاج الملوک است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
قوبیطوس. کمافیطوس. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
طین ارمنی است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
قرنطینه. رجوع به قرنطینه شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
اوائل توجبه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، اوایل سیل با غثاء. (از اقرب الموارد). اوایل توجبه با آنچه آورد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
نام کتابی از افلاطون. (عیون الانباء)
لغت نامه دهخدا
(قِ طَ)
چیز اندک. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قرطیط شود
لغت نامه دهخدا
(اُ طِ)
نوعی صعتر. قسمی آویشن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَ طُ)
اقونیطن. اقونیطون. (یادداشت مؤلف). رجوع به اقونیطون شود
لغت نامه دهخدا
بیونانی فلفل است. (تحفۀ حکیم مؤمن) (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(بُ نَ طَ)
قلنسوه و کلاه. (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
(قَ طُ)
سرسام تیز را گویند خاصه، و سرسام تیز آماس غشاء دماغ باشد نه آماس گوهر دماغ. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). ورم وآماس حجاب و ورم دماغ باشد. (برهان). سرسام حاد. (ابوعلی سینا). یقال قرانیطس للورم الحار فی حجاب الدماغ الرقیق و الغلیظ دون جرمه. و سمی به لأنه یضر من قرنطیس و هو الذهن و الرأی. (ابوعلی سینا، مقاله ثالثه فی اورام الرأس از کتاب ثالث قانون چ طهران). ورم و آماس حجاب و ورم دماغ. (آنندراج). سرسام گرم
لغت نامه دهخدا
(اَ / اِ طُ)
اقریطش. نام جزیره ای است در بحر روم که آنرا کریت گویند. (ناظم الاطباء). نام جزیره ایست از جزایر یونان. (برهان) (آنندراج). این جزیره اندر شمال طرابلس است برابر وی، گرد وی سیصد میل است. (حدود العالم). و رجوع به تاریخ الحکماء قفطی و عیون الانباء و عقد الفرید 6:244 و نزهه القلوب 3:237 و معجم البلدان و مراصدالاطلاع و نخبهالدهر و ابن جبیر شود، گشاده شدن دل از غم. (منتهی الارب) (آنندراج) ، گشاده و پراکنده نمودن باد ابر را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، پریشان و گشاده گردیدن ابر. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب). واشدن میغ. (تاج المصادر) ، بازگردیدن از آب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
برگرفته از قرناس تازی رخبام جدولی که از آجر یا سیمان در جهت خارجی ایوان بشکل پیش آمدگی باریک بالای در و پنجره مانند حاشیه یا سایبان سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرانیطس
تصویر قرانیطس
یونانی تازی گشته آماس دماغ ورم جرم دماغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قریطه
تصویر قریطه
سرخس آبی از گیاهان سرخس آبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرناس
تصویر قرناس
دماغه کوه، دوک، دماغه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرنوس
تصویر قرنوس
لاتینی تازی گشته ال از گیاهان از تیره زغال اخته ای ها ال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرنیه
تصویر قرنیه
قسمتی از پرده صلبیه که در جلو چشم قرار دارد و شفاف است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قراطیس
تصویر قراطیس
جمع قرطاس، رخنه ها، کاغذها
فرهنگ لغت هوشیار
ایستگاه بهداشتی شهربندان جایی که در آن مسافرانی را که از سر زمینی وارد می شوند که در آنجا بیماریی مانند ساری وبا و طاعون شیوع دارد مدت چند روز نگهداری می کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرنبیط
تصویر قرنبیط
یونانی تازی گشته کلم رومی گل کلم ازگیاهان قنبیط. گل کلم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قونیطن
تصویر قونیطن
تاج الملوک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرنیه
تصویر قرنیه
((قَ یِّ))
لایه شفافی که در جلو چشم قرار دارد و نور را از خود عبور می دهد
فرهنگ فارسی معین
((قَ))
سایه بانی که از آجر و سیمان بالای پنجره ها و درهای ساختمان می سازند، نوار باریکی از سنگ، موزاییک و مانند آن در پایین دیوار که برای پیشگیری از کثیف شدن آن نصب می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قرنیز
تصویر قرنیز
رخبام
فرهنگ واژه فارسی سره