جدول جو
جدول جو

معنی قرنیز - جستجوی لغت در جدول جو

قرنیز
پیش آمدگی باریک بالای در و پنجره شبیه حاشیه یا سایبان که از آجر یا سیمان می سازند
فرهنگ فارسی عمید
قرنیز
برگرفته از قرناس تازی رخبام جدولی که از آجر یا سیمان در جهت خارجی ایوان بشکل پیش آمدگی باریک بالای در و پنجره مانند حاشیه یا سایبان سازند
فرهنگ لغت هوشیار
قرنیز
((قَ))
سایه بانی که از آجر و سیمان بالای پنجره ها و درهای ساختمان می سازند، نوار باریکی از سنگ، موزاییک و مانند آن در پایین دیوار که برای پیشگیری از کثیف شدن آن نصب می کنند
فرهنگ فارسی معین
قرنیز
رخبام
تصویری از قرنیز
تصویر قرنیز
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بخشی از پردۀ صلبیه که در جلو چشم قرار دارد و کاملاً شفاف است و نور را به سهولت از خود عبور می دهد
فرهنگ فارسی عمید
(قَ یَ / یِ)
رجوع به پرده شود
لغت نامه دهخدا
(قَ نَ)
تثنیۀ قرن. دو قرن. رجوع به قرن شود
لغت نامه دهخدا
(قَ نَ)
دهی است از قصبۀ نیشک از نواحی سجستان. احمد بن سهل بلخی گوید: آن شهر کوچکی است و دارای ده هاست، در طرف چپ کسی واقع شود که به بست رود، و مسافت آن از سرور دو فرسنگ است. صفاریان که بر فارس و خراسان و سجستان و کرمان غلبه کردند از این شهرند. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
معرب گشنیز فارسی است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به قشنیزه شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
تعین و چیزی بخود سپردن باشد. (برهان). دساتیری است. (از حاشیۀ برهان چ معین).
- هرنیزمند. رجوع به هرنیزمند شود.
، تعیین و قرار دادن چنانکه گویند: مواجب فلان را هرنیز کردیم یعنی تعیین کردیم و قراردادیم. (برهان). رجوع به فرهنگ دساتیر ص 274 شود
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
نسبت است به قرن. رجوع به قرن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قرنیه
تصویر قرنیه
قسمتی از پرده صلبیه که در جلو چشم قرار دارد و شفاف است
فرهنگ لغت هوشیار
حشره ایست ریز دارای قطعاتی خاردار نرینه آن ریزتر از مادینه و دارای پر است و در کیسه ای نرم زندگی می کند. نمونه کامل آن قرمز ملون است. رنگ آن بغایت سرخ و باندازه نخودی مستدیر است. بویی بد و زننده دارد و در برگهای درختان زندگی می کند. چون بحد طیران برسد تخمی کوچکتر از خود می گذارد که برای رنگ کردن ابریشم و پشم بنسبت یک رده بکار می رود دود الصباغین قرمز دانه یا قرمز شراب کش. قرمز دانه ای که در شراب جوشیده کشته شده باشد، یا قرمز گچ کش. قرمز دانه ای که بوسیله گرد گچ کشته شده باشد، ماده ای سرخ رنگ که از کرم مذبور یا از اشیا دیگر تهیه شود و بدان چیزها رنگ کنند. توضیح یکی از رنگهای سه گانه اصلی است. از نوع لاکی آن در قالی های ایران بیش از همه رنگها استفاده می شود و برای تهیه آن از قرمز دانه و قرمز و نوعی کرم که شبیه خاکشیر است و در کناره دریاهای گرمسیر زندگی می کنند و بزرگی آن باندازه یک نخود است استفاده می کنند. یا قرمز معدنی. سنگی معدنی که اصل آتشفشانی دارد و ترکیب آن عبارتست از اکسی سولفور معدنی آنتیموان و آن به صورت سوزنهای قرمز رنگی متبلور می شود وزن مخصوصش بین 5، 4 تا 5، 6 متغیر است. و سختیش نیز بین 1 تا 5 متغیر است. در رنگرزی و نقاشی به کار می رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرنی
تصویر قرنی
قره نی بنگرید به قره نی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرنیزچوبی
تصویر قرنیزچوبی
از اره چوبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرنیه
تصویر قرنیه
((قَ یِّ))
لایه شفافی که در جلو چشم قرار دارد و نور را از خود عبور می دهد
فرهنگ فارسی معین