- قرمپوف
- قرمدنگ: ساخته فارسی گویان به روش قرمساق ترکی فدرنگ غرچه احمق، دیوث
معنی قرمپوف - جستجوی لغت در جدول جو
- قرمپوف ((قُ رُ پُ))
- احمق، دیوث
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
میوه تاخ بارتاغ، گربه ماهی
گرمخانه، کازه شکارگر
بارتاخ میوه تاغ، تکه کوهی بزبچه کوهی، گوزن مردابی
ترکی استرخور آمیزه کاه و جو واسپست مخلوطی از کاه و یونجه که باسب دهند
درم همرس، می
کوهه زین زین کوهه جمع قرابیس