گیاهی است خاردار که شویکه ابراهیم نیز نامند آن را، و آن بر انواعی است: نوعی از آن چون سوسن بری که بر درها می چسبد و از مگس جلوگیری میکند و نوعی از آن سفید و دارای برگهای زیاد و خارهای تیز و برای درد کمر مجرب است. (ازمنتهی الارب) (از اقرب الموارد). گیاه خارداری است واقسامی دارد و برگ اقسام آن مفروش و از میان برگها ساقه ها میروید، یک قسم اول را ساق گره دار و خارها درحوالی گره ها و گلش سفید و بیخش سطبر و طعمش با شیرینی و اندک تندی مانند طعم زردک، و به فارسی بیوه را نامند، و قسم دوم را برگ بی خشونت و خار آن نرم و بسیار و ساقش به قدر ذرعی و از نصف اعلای آن شاخه ها میروید و این قویتر از آن است، و قسم سوم را برگ مایل به استداره و بیخش دراز و در سطبری متوسط و سفید، و قسم چهارم را برگ عریض و مستدیر و ساقش بی شعبه و به قدرذرعی مملو از خارهای مایل به کبودی و ظاهر بیخش سیاه و باطن سفید و شبیه به بهمن سفید، و قسم پنجم که از اقسام قرصعنۀ بیضاء است برگش بسیار و خارهای آن تند و ساقش خشن و قبۀ آن شبیه به کنگر است، و قسم ششم که قرصعنۀ جبلی نامند برگش حدبه دار و قوی الحراره و در بیت المقدس جهت درد کمر و مواد بارده مجرب میدانند، و قسم هفتم از انواع بیضا را برگ عریض و بسیار سفید و بیخش سست و با اندک شیرینی و در تقویت باه قوی الاثر است، و قسم هشتم را ساق به قدر شبری و نصف آن چتری و مایل به سفیدی و شاخه ها زیاده بر شش عدد نمیباشد و قبه های آن مستدیر و در اطراف قبه خارهای تند و باریک و شش عدد و بیخش دراز و به سطبری انگشت سبابه ودر طعم شبیه به زردک و از مطلق قرصعنه مراد همین است و آن را قرصعنۀ مسدس نامند و در مازندران زولنگ ودر تنکابن ششاک گویند گویا مخفف شش شاخ باشد، و در آخر اول گرم و خشک و تریاق سموم و محلل صلابات و بلغم معده و مدر حیض و بول و شبر و عرق و سریعالهضم و مفتت حصاه و از اکثر بقول مأکوله بهتر است و آب آن رافع مغص و احتباس حیض و درد جگر امتلائی و آب مطبوخ او با شکر مسکن اورام و جراحات باطنی و مداومت آن رافع اخلاط فاسدۀ بدن و محلل نفخ و شرب آب او که با مثل او سداب طبخ یافته باشد به قدر سی مثقال جهت درد تهیگاه مجرب یافته اند و یک مثقال از بیخ او با مثل او تخم زردک به غایت محرک باه است و مربای او با عسل به غایت مقوی احشاء و ضماد او با مثل او آرد جو رافع قروح رطبۀ ساق و ابتداء داءالفیل و مضر مثانه و مصلحش کتیرا و قدر شربتش یک مثقال است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
گیاهی است خاردار که شویکه ابراهیم نیز نامند آن را، و آن بر انواعی است: نوعی از آن چون سوسن بری که بر درها می چسبد و از مگس جلوگیری میکند و نوعی از آن سفید و دارای برگهای زیاد و خارهای تیز و برای درد کمر مجرب است. (ازمنتهی الارب) (از اقرب الموارد). گیاه خارداری است واقسامی دارد و برگ اقسام آن مفروش و از میان برگها ساقه ها میروید، یک قسم اول را ساق گره دار و خارها درحوالی گره ها و گلش سفید و بیخش سطبر و طعمش با شیرینی و اندک تندی مانند طعم زردک، و به فارسی بیوه را نامند، و قسم دوم را برگ بی خشونت و خار آن نرم و بسیار و ساقش به قدر ذرعی و از نصف اعلای آن شاخه ها میروید و این قویتر از آن است، و قسم سوم را برگ مایل به استداره و بیخش دراز و در سطبری متوسط و سفید، و قسم چهارم را برگ عریض و مستدیر و ساقش بی شعبه و به قدرذرعی مملو از خارهای مایل به کبودی و ظاهر بیخش سیاه و باطن سفید و شبیه به بهمن سفید، و قسم پنجم که از اقسام قرصعنۀ بیضاء است برگش بسیار و خارهای آن تند و ساقش خشن و قبۀ آن شبیه به کنگر است، و قسم ششم که قرصعنۀ جبلی نامند برگش حدبه دار و قوی الحراره و در بیت المقدس جهت درد کمر و مواد بارده مجرب میدانند، و قسم هفتم از انواع بیضا را برگ عریض و بسیار سفید و بیخش سست و با اندک شیرینی و در تقویت باه قوی الاثر است، و قسم هشتم را ساق به قدر شبری و نصف آن چتری و مایل به سفیدی و شاخه ها زیاده بر شش عدد نمیباشد و قبه های آن مستدیر و در اطراف قبه خارهای تند و باریک و شش عدد و بیخش دراز و به سطبری انگشت سبابه ودر طعم شبیه به زردک و از مطلق قرصعنه مراد همین است و آن را قرصعنۀ مسدس نامند و در مازندران زولنگ ودر تنکابن ششاک گویند گویا مخفف شش شاخ باشد، و در آخر اول گرم و خشک و تریاق سموم و محلل صلابات و بلغم معده و مدر حیض و بول و شبر و عرق و سریعالهضم و مفتت حصاه و از اکثر بقول مأکوله بهتر است و آب آن رافع مغص و احتباس حیض و درد جگر امتلائی و آب مطبوخ او با شکر مسکن اورام و جراحات باطنی و مداومت آن رافع اخلاط فاسدۀ بدن و محلل نفخ و شرب آب او که با مثل او سداب طبخ یافته باشد به قدر سی مثقال جهت درد تهیگاه مجرب یافته اند و یک مثقال از بیخ او با مثل او تخم زردک به غایت محرک باه است و مربای او با عسل به غایت مقوی احشاء و ضماد او با مثل او آرد جو رافع قروح رطبۀ ساق و ابتداء داءالفیل و مضر مثانه و مصلحش کتیرا و قدر شربتش یک مثقال است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
بر زمین به گردن افکندن کسی را. (منتهی الارب). صرع بر قفا. (اقرب الموارد) ، بر زمین انداختن. (منتهی الارب) ، استخوان شتر کشته بریدن، سخت دویدن، گریختن، خشم گرفتن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
بر زمین به گردن افکندن کسی را. (منتهی الارب). صرع بر قفا. (اقرب الموارد) ، بر زمین انداختن. (منتهی الارب) ، استخوان شتر کشته بریدن، سخت دویدن، گریختن، خشم گرفتن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
کوردوبا. شهری است در آرژانتین و مرکز صنعت و زراعت است. (المنجد). این شهر کنار نهر بریمیرو قرار دارد و در آن دانشگاه و رصدخانه است. جمعیت آن به سال 1954 میلادی سیصدهزار نفر بوده است. این شهر به سال 1573 میلادی بنیاد شد. (الموسوعه العربیه)
کوردوبا. شهری است در آرژانتین و مرکز صنعت و زراعت است. (المنجد). این شهر کنار نهر بریمیرو قرار دارد و در آن دانشگاه و رصدخانه است. جمعیت آن به سال 1954 میلادی سیصدهزار نفر بوده است. این شهر به سال 1573 میلادی بنیاد شد. (الموسوعه العربیه)