معنی قرطعب - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با قرطعب
قرطعب
- قرطعب
- سحاب، جانوری است. (منتهی الارب) ، شی ٔ قلیل. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). قرطعبه
لغت نامه دهخدا
قرطعبه
- قرطعبه
- گویند: ما عنده قرطعبه، یعنی نزد او چیزی نیست، یا نه کم و نه افزون. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا