جدول جو
جدول جو

معنی قردوح - جستجوی لغت در جدول جو

قردوح
(قُ)
کپی دفزک بزرگ. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
قردوح
کپی بزرگ سگسر از جانوران
تصویری از قردوح
تصویر قردوح
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قروح
تصویر قروح
قرح ها، قرحه ها، جمع واژۀ قرح
فرهنگ فارسی عمید
(قُ)
جمع واژۀ قرح، به معنی ریش. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) ، جمع واژۀ قرح، جمع واژۀ قرحه.
ترکیب ها:
- قروح بلخیه. قروح خیرونیه. قروح سالفه. قروح عفنه. قروح وضره. رجوع به این کلمات شود
لغت نامه دهخدا
(قُ)
مورچه. (منتهی الارب) ، شپش ریز. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قَ دَ)
چادر. (منتهی الارب). رجوع به قردح شود
لغت نامه دهخدا
(قُ دُ)
نوعی است از چادر، کپی فربه و بزرگ. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
زمین درشت بلند. (منتهی الارب). رجوع به قردوده شود
لغت نامه دهخدا
(قُ)
ابن حارث بن مالک بن فهم بن غنم بن قردوس. پدر قبیله ای است از ازد یا از قیس. از آن قبیله است هشام بن حسان قردوسی محدث که از برگزیده ترین تبع تابعیان یا مولای آنها است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ وِ)
قراویح. جمع واژۀ قرواح. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به قرواح شود
لغت نامه دهخدا
پسر بخت نصر بروایت مؤلف مجمل التواریخ و القصص که بیست ودو سال پادشاهی کرد. (مجمل التواریخ ص 145). و حمزۀ اصفهانی گوید: ((ابن بخت نصراو کردوج.)) (مجمل التواریخ همان صفحه، حاشیۀ 5)
لغت نامه دهخدا
(قُ حَ)
مهرۀ گلو که در گلوی کودکان مراهق برآید. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قرداح
تصویر قرداح
زینه گر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قردود
تصویر قردود
پشته ناهموار، میان پشت درآدمی قردوده پشته ناهموار، سختی زمستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قردوع
تصویر قردوع
مورچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدوح
تصویر قدوح
مگس، چاه لب پر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قردح
تصویر قردح
کپی فربه چادر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قروح
تصویر قروح
جمع قرح، زخم ها جمع قرح ریشها زخمها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قردوحه
تصویر قردوحه
مهره گلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قروح
تصویر قروح
((قُ))
جمع قرح، ریش ها، زخم ها
فرهنگ فارسی معین