جمع واژۀ قرح، به معنی ریش. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) ، جمع واژۀ قرح، جمع واژۀ قرحه. ترکیب ها: - قروح بلخیه. قروح خیرونیه. قروح سالفه. قروح عفنه. قروح وضره. رجوع به این کلمات شود
جَمعِ واژۀ قرح، به معنی ریش. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) ، جَمعِ واژۀ قَرْح، جَمعِ واژۀ قَرْحه. ترکیب ها: - قروح بلخیه. قروح خیرونیه. قروح سالفه. قروح عفنه. قروح وضره. رجوع به این کلمات شود
ابن حارث بن مالک بن فهم بن غنم بن قردوس. پدر قبیله ای است از ازد یا از قیس. از آن قبیله است هشام بن حسان قردوسی محدث که از برگزیده ترین تبع تابعیان یا مولای آنها است. (منتهی الارب)
ابن حارث بن مالک بن فهم بن غنم بن قردوس. پدر قبیله ای است از ازد یا از قیس. از آن قبیله است هشام بن حسان قردوسی محدث که از برگزیده ترین تبع تابعیان یا مولای آنها است. (منتهی الارب)
پسر بخت نصر بروایت مؤلف مجمل التواریخ و القصص که بیست ودو سال پادشاهی کرد. (مجمل التواریخ ص 145). و حمزۀ اصفهانی گوید: ((ابن بخت نصراو کردوج.)) (مجمل التواریخ همان صفحه، حاشیۀ 5)
پسر بخت نصر بروایت مؤلف مجمل التواریخ و القصص که بیست ودو سال پادشاهی کرد. (مجمل التواریخ ص 145). و حمزۀ اصفهانی گوید: ((ابن بخت نصراو کردوج.)) (مجمل التواریخ همان صفحه، حاشیۀ 5)