- قردسه
- درشتی سختی
معنی قردسه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لبالب کردن خنور را، گشادگی فراخی، به زمین زدن
گردن
زینه گری بازسازی جنگ افزار، سیب آدم، رام گشتن خوارشدن
پردیس، باغ، بستان
بوزینۀ ماده، نوعی میمون کوچک دم دار با ران های بی مو و سرخ رنگ که در آسیا و افریقا زیست می کند، انتر، بوزنه، بوزنینه، پوزینه، پهنانه، مهنانه، کبی، کپی، گپی، قرد
کپی ماده ماده کپی یکی قرد بوزینه، جمع قرد