جدول جو
جدول جو

معنی قرداحی - جستجوی لغت در جدول جو

قرداحی
(قَ)
جبرئیل راهب مارونی (1845-1931 میلادی). استاد لغات شرقی در روما است. او راست: اللباب، و آن قاموس عربی به سریانی است. (ذیل المنجد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قربانی
تصویر قربانی
ویژگی حیوانی حلال گوشت مانند گاو، گوسفند و شتر که در راه خدا ذبح شده و گوشت آن صدقه داده می شود، برای مثال فدای جان تو گر من فدا شوم چه شود / برای عید بود گوسفند قربانی (سعدی۲ - ۵۹۷)،
آنکه در اثر شرایط بسیار بد به طور ناخواسته کشته یا دچار وضعیت بدی شود مثلاً قربانی زلزله، قربانی جامعۀ نابسامان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرداری
تصویر سرداری
سپهسالاری، فرماندهی سپاه، کنایه از ریاست ایل و طایفه
نوعی یقه، نوعی لباس مردانۀ بلند که پشت آن چین دار بود و روی لباس های دیگر می پوشیدند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فردایی
تصویر فردایی
ویژگی کسی که به فردا یا قیامت می اندیشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
قدرشناسی، درک کردن ارزش نیکویی و خدمت دیگران و سپاسگزاری از آنان
فرهنگ فارسی عمید
(سَ)
دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. دارای 250 تن سکنه است. آب آن از چاه. محصول آن لبنیات، غلات است. ساکنین از طایفۀ حمید هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قُ حی ی)
آنکه بود و باش قریه را لازم گرفته باشد و گاهی بسوی بادیه نرود و گویند: انت قراحی من الامر، یعنی تو خارج و بیرون هستی از کار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آنکه بود ونابودش قریه را لازم گرفته باشد، و گاهی به سوی بادیه نرود. (ناظم الاطباء) ، آنکه گاهی با مبارزان در رزمگاه حاضر نشده باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، کسی که جنگ را مشاهده نکرده است. قرحان. (معجم البلدان). رجوع به قرحان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پردانی
تصویر پردانی
حالت و چگونگی پردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فردایی
تصویر فردایی
مربوط به فردا منسوب به فردا، بعدی آینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قردوحه
تصویر قردوحه
مهره گلو
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته کردوانی گبر به رخش دلاورسپردم عنان زدم برکمربندگبرش سنان (شاهنامه) زره ستبر کرویای بری کرویای صحرایی قرنباد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قردامن
تصویر قردامن
یونانی تازی گشته تخم سپندان (خردل پارسی) تخم سپندان حرف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قربانی
تصویر قربانی
قربان (درین لفظ یاء تحتانی زائداست) بنگرید به قربان کرپان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرداری
تصویر کرداری
منسوب به کردار مقرون به کردار عمل کننده عامل: (چون قوت این سلطان وین دولت و این همت این مخبر کردار وین منظر دیدار ی. ) (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردالی
تصویر گردالی
گرد مدور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مردابی
تصویر مردابی
منسوب به مرداب باتلاقی: زمینهای مردابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرداح
تصویر قرداح
زینه گر
فرهنگ لغت هوشیار
یگانه بی همال یگانه بی نظیر: اهل دنیا جملگان زندانیند انتظار مرگ دار فانیند جز مگر نادر یکی فردانیی تن بزندان جان او کیوانیی. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردالی
تصویر گردالی
((گِ))
گرد، مدور
فرهنگ فارسی معین
نوعی لباس بلند مردانه که پشتش چین داشته روی لباس های دیگر می پوشیدند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فردانی
تصویر فردانی
((فَ))
یگانه، بی نظیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فردایی
تصویر فردایی
((فَ))
منسوب به فردا، آن چه که در آینده می آید، کنایه از کسی که معتقد به جهان دیگر و پاداش و کیفر در آن است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرداری
تصویر سرداری
سالاری، مهتری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
سپاسداری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
Acknowledgement, Appreciation, Gratefulness, Gratitude
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
reconnaissance, appréciation, gratitude
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
reconhecimento, apreciação, gratidão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
признание , признательность , благодарность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
Anerkennung, Wertschätzung, Dankbarkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
uznanie, wdzięczność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
визнання , вдячність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
reconocimiento, apreciación, gratitud
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
riconoscimento, apprezzamento, gratitudine
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
erkenning, waardering, dankbaarheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
स्वीकृति , प्रशंसा , आभार
دیکشنری فارسی به هندی