زهد ورزیدن، برای مثال فتادم در میان دردنوشان / نهادم زهد و قرایی به در باز (عطار۵ - ۳۳۳)، ای برآورده سر کبر از گریبان نفاق / نه به رعناییت یار و نه به قرایی قرین (سنائی۲ - ۲۸۳)
زهد ورزیدن، برای مِثال فتادم در میان دُردنوشان / نهادم زهد و قرایی به در باز (عطار۵ - ۳۳۳)، ای برآورده سر کبر از گریبان نفاق / نه به رعناییت یار و نه به قرایی قرین (سنائی۲ - ۲۸۳)
نام آبی است نزدیک تباله. مزاحم عقیلی گوید: فما ام ّ احوی الحدتین خلالها بقربی ملاحی من المرد ناطف. (از معجم البلدان). آبی است نزدیک تباله. (از منتهی الارب)
نام آبی است نزدیک تباله. مزاحم عقیلی گوید: فما اُم ُّ اَحوی الحدتین خلالها بقربی ملاحی من المرد ناطف. (از معجم البلدان). آبی است نزدیک تباله. (از منتهی الارب)