جدول جو
جدول جو

معنی قراسورن - جستجوی لغت در جدول جو

قراسورن
سرهنگ محافظان قافله آنکه بسرکردگی گروهی از جانب پادشاه در راهها نشیند تا قوافل را از منازل مخوف بسلامت بگذراند امنیه. یا خراج قراسواران. نوعی خراج که سابقا از قری و قصبات می گرفتند (قاجاریه)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قراسوران
تصویر قراسوران
در دورۀ قاجار، سوار نگهبان راه یا مستحفظ قافله، سوار امنیه
فرهنگ فارسی عمید
ترکی سپاهیران، جندار سرهنگ محافظان قافله آنکه بسرکردگی گروهی از جانب پادشاه در راهها نشیند تا قوافل را از منازل مخوف بسلامت بگذراند امنیه. یا خراج قراسواران. نوعی خراج که سابقا از قری و قصبات می گرفتند (قاجاریه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قراسوران
تصویر قراسوران
((قَ))
قره سوران. قراسورن، سرهنگ محافظان قافله، آن که به سرکردگی گروهی از جانب پادشاه در راه ها نشیند تا قوافل را از منازل مخوف به سلامت بگذراند، امنیه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قراقورم
تصویر قراقورم
مغولی سیاریگ سیاریگستان نام تختگاه چنگیرخان
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی شمشیر، شمشیربند، شمشیر زن شمشیر دار شمشیر زن، شمشیر (دراز)، ترکی شمشیر آبدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قره سورن
تصویر قره سورن
ترکی سپاهیران، جندار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قراچور
تصویر قراچور
شمشیر دراز، شمشیردار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قراچور
تصویر قراچور
ترکی شمشیر شمشیر، شمشیر دراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرقسون
تصویر قرقسون
ک سرب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قراسو
تصویر قراسو
ترکی سیاه رود سیاه آب
فرهنگ لغت هوشیار