جدول جو
جدول جو

معنی قرارگیری - جستجوی لغت در جدول جو

قرارگیری
(قَ)
استراحت، امان و آسودگی، صلح و آشتی، محافظت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بارگیری
تصویر بارگیری
گرفتن بار برای حمل و نقل، عمل بار بستن و بار گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
گرفتن بار خواه برای حمل بر روی ستور و یا حمل در کشتی، (ناظم الاطباء)، عمل پر کردن جوالها و غیره از محمولی برای بردن بر ستور و غیره، بار بستن و مهیا نمودن: قافلۀ اصفهان هنوز بارگیری خود را نکرده، (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
منسوب به قراریط. رجوع به قراریط شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
محمد بن احمد اسکافی مکنی به ابواسحاق (281- 357 هجری قمری) منشی محمد بن یاقوت بود. رجوع به خاندان نوبختی عباس اقبال ص 201 و 202 شود
لغت نامه دهخدا
در تداول زنان، کار: مرده شور کارگیریت را ببرد، مرده شورت ببرد با این کارگیریت، کسی که مرتکب میشود و مباشرت مینماید و متقبل میشود هر کار مهمی را، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
گرفتن مار، (ناظم الاطباء)، مارافسایی، مارافسانی، افسونگری در گرفتن مار، محیلی، مکاری، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
ایستیدگی ماندگاری آرام گیری دل آسودگی سکونت، استراحت، آسودگی، محافظت
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی ک گرز قراتگین، نیزه قراتگین منسوب به قراتگین: عمودی است منسوب به قراتگین، قبیله منسوب به قراتگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مارگیری
تصویر مارگیری
عمل و شغل مارگیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بکارگیری
تصویر بکارگیری
استعمال، استخدام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فراگیری
تصویر فراگیری
اپیدمی
فرهنگ واژه فارسی سره
احصائیه، سرشماری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آموزشی، آموزش، تحصیل، شمول، احاطه، اشتمال، گسترش
فرهنگ واژه مترادف متضاد