جدول جو
جدول جو

معنی قدمیا - جستجوی لغت در جدول جو

قدمیا
(قَ دَ)
اقلیمیا است و آن معدنی و ذهبی و فضی و نحاسی میباشدو بهترین آن معدنی است و از جزیره قبرس می آورند و در داروهای چشم به کار میبرند. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
قدمیا
اقلیمیا بنگرید به اقلیمیا
تصویری از قدمیا
تصویر قدمیا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قدما
تصویر قدما
قدیم ها، پیشین ها، دیرین ها، دیرینه ها، قدیمی ها، جمع واژۀ قدیم
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
به لغت زند و پازند خون را گویند، و به عربی دم خوانند. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
یاسمین است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(قُ دَ)
جمع واژۀ قدیم. (منتهی الارب). قدماء:
بنمود مرا راه علوم قدما پاک
و آنگاه از آن برتر بنمودم و بهتر.
ناصرخسرو.
رجوع به قدیم شود
لغت نامه دهخدا
(قُ دُ می یَ)
پیش پیش رفتگی. (منتهی الارب) (آنندراج) ، تبختر. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قَ دَ می یَ)
نوعی از پوست سرخ. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
اقلیمیا است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(قُ دَ)
نسبت است به قدم و آن موضعی است. (منتهی الارب). رجوع به قدم شود
لغت نامه دهخدا
(قُ دَ می ی)
ثوب قدمی، جامه ای است که در قدم و منسوب بدان است. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
جمع قدیم. یا قدماء خمسه. در میان فلاسفه یونان کسانی بودند که قایل به پنج مبدا قدیم برای عالم وجود بودند: باری تعالی نفس هیولی دهر و خلا و بتعبیر دیگر: باری تعالی نفس کلیه هیولای اولی مکان و زمان مطلق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدیما
تصویر قدیما
از روزگار سابق از زمان پیشین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدمیه
تصویر قدمیه
پیشرفتگی فرسنتور بادی از ساز ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدما
تصویر قدما
((قُ دَ))
جمع قدیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قدما
تصویر قدما
پیشینیان
فرهنگ واژه فارسی سره
قله ای در خطیرکوه به ارتفاع، ۵۱ متر در مرز تهران، سمنان
فرهنگ گویش مازندرانی