جدول جو
جدول جو

معنی قدقد - جستجوی لغت در جدول جو

قدقد
صدای مرغ خانگی
تصویری از قدقد
تصویر قدقد
فرهنگ فارسی عمید
قدقد
(قُ قُ)
قدقدقدا. حکایت صوت و آواز مرغ خانگی. حکایت صدای ماکیان خاصه گاه تخم نهادن
لغت نامه دهخدا
قدقد
نادرست نویسی غدغد آوای مرغ آوای ماکیان کت کتاز (گویش گیلکی) کراج کراخ حکایت صوت مرغ خانگی مخصوصا هنگام تخم نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
قدقد
((قُ قُ))
صدای مرغ خانگی
تصویری از قدقد
تصویر قدقد
فرهنگ فارسی معین
قدقد
نیروی متداوم، زور زدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قدید
تصویر قدید
گوشت خشک کردۀ گاو، گوسفند یا ماهی به هر طریق که خشک کنند و نگه دارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدود
تصویر قدود
قدها، بلندی اندام ها، قامت ها، بالاها، کنایه از اندازه ها، درازاها، جمع واژۀ قد
فرهنگ فارسی عمید
(قِ قِ)
کوهی است که سنگ خوب دارد و از آن دیگها سازند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
ابن ثعلبه بن معاویه از قبیلۀ بجله است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ قُ)
کوهی نزدیک مکه. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قُ دَ)
موضعی است از یمامه. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قُ دَ)
ابن عماربن مالک سلمی شاعری است که در دوران جاهلیت بزرگ شد و بر پیغمبر وارد گردید و اسلام آورد و با وی عهد بست که هزار سوار از بنی سلیم و عاد بیاورد. وی داستان اسلام آوردن خود را با طائفۀ خویش در میان گذاشت و گروه بسیاری با وی همداستان شده بسوی پیغمبر اسلام به راه افتادند ولی وی در میان راه به سال 8 هجری قمری (= 629 میلادی) وفات کرد و یاران او در سال فتح (عام الفتح) بر پیغمبر وارد شدند و خبر مرگ او و آنچه بر آنها گذشته بود، دادند. رسول خدا بر وی ثنا گفت. رجوع شود به الاصابه ج 3 ص 229 و الاعلام زرکلی ج 2 ص 792
لغت نامه دهخدا
(قَ)
گوشت کفانیدۀ پاره کرده یا گوشت به درازا بریدۀ خشک کرده. (منتهی الارب) (آنندراج) ، گوشت نمک سود خشک کرده. (بحر الجواهر) ، جامۀ کهنه. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قُ دَ)
نام اسب قیس غاضری. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قُ دَ)
گلیم کوچک خطدار. (منتهی الارب) (آنندراج). مصغر قدّ، مصغر قدّ، مصغر قدد به معنی فرق. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
نام موضعی است. (منتهی الارب). نام موضعی است نزدیک مکه. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قُ قُ)
کوهی است نزدیک مکه نزدیک معدن البرام و یسوم. برخی آن را قدقد نامند، ولی کندی قدقد را جای دیگری داند
لغت نامه دهخدا
(قُ)
جمع واژۀ قد، به معنی پوست بزغاله. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به قد شود، مسکن یا کوه. (مزامیر 2:6) ، هیکل. (مزامیر 5:7) ، موضع. (مزامیر 24:3)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
خارپشت. (منتهی الارب) (آنندراج) ، یربوع. (المنجد). کلاک موش. (منتهی الارب) (آنندراج). قنفذ. (المنجد)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
درد شکم. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
جمع واژۀ قدّ. (منتهی الارب). رجوع به قد شود
لغت نامه دهخدا
فریز نمکسود گوشت کفانیده و به درازا بریده، جامه کهنه گوشت کفانیده پاره کرده یا بدرازا بریده خشک کرده. توضیح در بعض دیه های ایران و ترکستان و افغانستان مرسوم است که تیرماه و دی ماه گوسفندان پرواری بکشند و در زمستان در وقت باریدن برف و باران از گوشت آنها خورشهای مخصوص سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قداد
تصویر قداد
موش خرما از جانوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدود
تصویر قدود
جمع قد، پوست بزغالگان جمع قد پوستهای بزغالگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدد
تصویر قدد
جمع قده، دوال ها
فرهنگ لغت هوشیار
نادرست نویسی غدغدک از گیاهان کپول چپول درختچه ایست از تیره پروانه واران بارتفاع یک تا دو متر که در هندوستان و غالب نقاط ایران روییده می شود. برگهایش مرکب از 7 تا 13 برگچه است و گلهایش بزرگ و زردرنگند. دانه این گیاه برنگ قهوه یی و مسطح و شفاف و دارای 12 درصد روغن است. برگهای آن دارای اثر مسهلی می باشد و در بعضی موارد برگچه هایش نیز بجای برگچه سنا مورداستفاده قرار می گیرد یابه عنوان تقلب به برگچه های سنا افزوده می شود. این گیاه در اکثر نقاط شمالی ایران خصوصا نواحی مرزی خراسان به فراوانی می روید سنای بری قلوته سنای مکی کاذب دغدغک سنای اندلسی سنای مغربی درگنده سنای کاذب دارگنده کپول چپول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدید
تصویر قدید
((قَ))
گوشت خشک کرده
فرهنگ فارسی معین
اگر درخواب بیند گوشت گوسفند قدید کرده است دلیل غنیمت است. اگر گوشت اسب بود، مردم او غنیمت نمایند و خوردن گوشت قدیدی درخواب چیزی نباشد - محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب