جدول جو
جدول جو

معنی قدرقدرت - جستجوی لغت در جدول جو

قدرقدرت
قادر و توانا، آنکه قدرتی برابر قضا و قدر دارد
تصویری از قدرقدرت
تصویر قدرقدرت
فرهنگ فارسی عمید
قدرقدرت
(قَ دَ قُ رَ)
آنکه قدرتش برابر قدرت قضا و قدر است: اعلیحضرت قدرقدرت
لغت نامه دهخدا
قدرقدرت
آنکه قدرتش برابر قدرت قضا و قدر است
تصویری از قدرقدرت
تصویر قدرقدرت
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دُ قَ)
با قدر و منزلت در. دارای ارزش و بهایی چون ارزش در. با ارزش در:
تو درقدری و در تنها نکوتر
تو لعلی لعل بی همتا نکوتر.
نظامی
لغت نامه دهخدا
خدا توان بر نامی که فارسی گویان برای فرمانروایان ساخته اند آنکه قدرتش برابر قضا و قدر است (برای شاهان آورده می شود) : اعلی حضرت قدر قدرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درقدر
تصویر درقدر
با قدر و منزلت در، دارای ارزش و بهایی چون ارزش در
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدر قدرت
تصویر قدر قدرت
((قَ دَ. قُ رَ))
آن که قدرتش برابر قدرت قضا و قدر است. (برای شاهان آورده می شود)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابرقدرت
تصویر ابرقدرت
((اَ بَ. قُ رَ))
قدرتی که از دیگر قدرت ها قوی تر باشد، در اصطلاح سیاسی، کشور یا کشورهایی هستند که از نظر قدرت صنعتی و نظامی از کشورهای دیگر قوی ترند و بر صحنه سیاست بین المللی فرمانروایی دارند
فرهنگ فارسی معین
پرقوت، توانا، توانمند، زورمند، قادر، قدرتمند، نیرومند
متضاد: عاجز
فرهنگ واژه مترادف متضاد