- قحوله
- پلید خشکی کون خشکی (گویش گیلکی)
معنی قحوله - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سپرده شده
شتر بارکش
کلانسالی
ترکی ک گروهه
پارچه ای که بدان صورت و دستها را پاک و خشک کنند. شگفت، کار زشت، ترفندگر (تازی نیست) هوله خشک (گویش تهرانی) پزرو (مازندرانی) آبچین سچاغ (گویش تاجیکی)
نوعی پارچۀ پرزدار و ضخیم برای خشک کردن بدن
پوست بر استخوان خشکیدن تکیدگی
درخت صمغ عربی که بنام اقاقیا نیز خوانده می شود (و آن غیر از اقاقیای معمولی است)، پرگوی گزافگوی پارسی است غوله وام گفتار او (خدای) تعالی است