جدول جو
جدول جو

معنی قجقونی - جستجوی لغت در جدول جو

قجقونی
از سر بیکاری با چیزی ور رفتن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قرقوبی
تصویر قرقوبی
نوعی پارچه که در قرقوب بافته می شده، برای مثال از جام می روشن وز زیروبم مطرب / از دیبۀ قرقوبی وز نافۀ تاتاری (منوچهری - ۱۱۵)، ز قرقوبی به صحراها فروافکنده بالشها / ز بوقلمون به وادی ها فروافکنده بسترها (منوچهری - ۳)
فرهنگ فارسی عمید
شرقی یا قدیمی، قومی که در زمان ابراهیم خلیل در کنعان بودند. (سفر پیدایش 15:19). و اگر چنانچه معنی کلمه را قدیم فرض کنیم محتمل است که اشاره به اهالی قدیمه باشد و بسا میشود که اسم قدموس باشد که مقاطعه ای است در کوهستان نصیریه که از اسم قوم مسطور فوق گرفته شده است و اهالی آنجا در قدیم الایام در فلسطین رفته در آنجا مسکن گرفته بودند. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
سید ناصربن سلیمان قارون، بحرانی، شاعری بزرگ و ادیبی سخنور بوده در شعر و نثر دستی توانا داشته است، جعفر بن کمال الدین بحرانی گوید، روزی در مسجد سدره در قریۀ حد حفص از قرای بحرین در مجلس درس و بحثی نشسته بودم و عالم و دانشمند عصر سید حسین بن عبدالرؤف در همان مجلس نشسته بود و پهلوی او سید ناصر قارونی قرار داشت ویکی از مدرسین کتاب مشهور قواعد را قرائت میکرد و سپس داستانی از او آورده است، وی هنگامی که در یکی ازسفرها در کشتی نشسته و طوفان سهمگینی کشتی را به کام امواج خروشان سپرد و هرآن بیم غرق شدن میرفته اشعاری سروده است که این چند شعر از آن است:
خلیلی لو ذقت النبأ قبل هذه
و حدثنی عنها الصدیق المصدق
لعمرکما لم ارتحل قید اصبع
ولو کنت احیی بالرحیل و ارزق
فلا تسلا عنی فانی میت
بلا مریه و الملتقی یوم تخلق
فان عشت حیاً ثم عدت لمثلها
فانی اخوالخرقاء بل انا اخرق،
(از سلافه العصر صص 522 - 525)
لغت نامه دهخدا
نسبت است به قارون،
- گنج قارونی، گنج قارون: که این موهبت از خداوند ما را به از گنج قارونی و شایگانی است، (سندبادنامه ص 231)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قارونی
تصویر قارونی
منسوب به قارون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
داتیک داتیکان آساییک کناریک چغانه زن
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته غرغوبی دیبایا دیبه ای که درگسکرگیلان می بافته اند منسوب به قرقوب از مرم قرقوب، ساخته و پرداخته قرقوب، نوعی پارچه که در قرقوب می بافتند و از آنجا در دیگر بلاد عراقی عرب رواج یافت: از جام می روشن وز زیر و بم مطرب از دیبه قرقوبی و زنافه تاتاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلقونیا
تصویر قلقونیا
قلفونه زنگباری (گویش شیرازی) رتک سنابر (صمغ صنوبر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوقوسی
تصویر قوقوسی
ققسی بنگرید به ققسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
منسوب به قانون، امری که طبق قانون انجام گیرد، مقابل غیرقانونی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
آسایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
قانونيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
Lawful, Legal, Rightful, Statutory
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
légal, légitime, statutaire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
legal, legítimo, estatutario
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
halali, kisheria
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
legal, legítimo, estatutário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
gesetzlich, legal, rechtmäßig, statutär
دیکشنری فارسی به آلمانی
قانونی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
legalny, prawowity, statutowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
قانونی , قانونی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
বৈধ , আইনসম্মত , ন্যায়সঙ্গত , আইনগত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
ถูกกฎหมาย , ถูกกฎหมาย , ถูกต้องตามกฎหมาย , ตามกฎหมาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
законний , законний , законний , статутний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
合法的 , 合法の , 正当な , 法定の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
合法的 , 法定的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
חוקי , חוקי , חוקי , סטטוטורי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
합법적인 , 정당한 , 법정의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
sah, legal
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
वैध , कानूनी , उचित , वैधानिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
wettelijk, legaal, wettig, statutair
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
законный , законный , статутный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
legale, legittimo, statutario
دیکشنری فارسی به ایتالیایی