جدول جو
جدول جو

معنی قتقو - جستجوی لغت در جدول جو

قتقو
(قُ تُ)
قنقو. قیقو. قوتوقو. وی از امیران لشکر چنگیزخان بود. چنگیزخان قوتوقو نویان (شیکی قوتوقو) را با چند امیر دیگر با سی هزار مرد به محافظت راه غزنین و غرجستان و زابل و کابل بدان حدود فرستاده بود تا آن نواحی را به قدر امکان مسخر کنند و نیز قراول باشند تا خویشتن و پسرش تولوی خان به فتح ممالک خراسان از سر فراغت مشغول توانند بود. (جامعالتواریخ چ برزین ج 3 ص 119- 120 بنقل محمد قزوینی در حاشیۀ تاریخ جهانگشای جوینی چ لیدن ص 130)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قوقو
تصویر قوقو
تکمۀ کلاه یا پیراهن و مانند آن، قوقه، برای مثال از حشمت سلطانی او تاج فریدون / چاووش و را قبۀ قوقوی کلاه است (سوزنی - ۱۳۱)
بانگ خروس، قوقولی قوقو
فرهنگ فارسی عمید
(قُ)
دهی از دهستان خورخوره بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج. واقع در 62000 گزی شمال باختر دیواندره و 16000گزی جنوب شوسۀ دیواندره به سقز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی، سردسیر و سکنۀ آن 180 تن است. آب آن از رودخانه و چشمه و محصول آنجا غلات، توتون و پنبه و ارزن و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
به یونانی زعفران را گویند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قُ بُ)
ده کوچکی است از بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت واقع در یکهزارگزی جنوب ساردوئیه و جنوب راه فرعی راین به ساردوئیه. سکنۀ آن 20 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
نقل آواز خروس است و چون فارسی است باید با غین (غوغو) نوشته شود، (فرهنگ نظام)، قوق آواز کردن مرغ بود، (اقرب الموارد)، رجوع به همین کلمه و قوقاءه شود
لغت نامه دهخدا
قوقه است که کلاه و پیراهن باشد، (برهان) (آنندراج) :
از حشمت سلطانی او تاج فریدون
چاوش ورا قبۀ قوقوی کلاه است،
حکیم سوزنی (ازآنندراج)،
رجوع به قوقه شود
لغت نامه دهخدا
(ذَ)
خدمت نمودن پادشاه را. (آنندراج) (منتهی الارب). قتی ̍. قتی ̍. قتی ̍. مقتی. گویند: قتوت قتواً و قتی مثلثه مقصوراً و مقتی، خدمت کردم یا خدمت نمودم پادشاه را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ تِ)
قاتق. (ناظم الاطباء). ماست و کشک. (آنندراج) ، ترشی که در آش کنند و نانخورش سازند. (آنندراج). رجوع به قاتق شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قتلو
تصویر قتلو
ترکی ک کبودان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرقو
تصویر قرقو
از ریشه پارسی کرکم (زعفران) زعفران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوقو
تصویر قوقو
پارسی است غوغو گوگو گوی گریبان دگمه کلاه
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی ترشی چاشنی، نانخورش، ماست ماست و کشک، ترشیی که در آش کنند و نانخورش سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوقو
تصویر قوقو
تکمه کلاه و پیراهن، قوقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قتق
تصویر قتق
((قَ تِ))
ماست و کشک، ترشی ای که در آش کنند و نانخورش سازند
فرهنگ فارسی معین