گابریل، جامعه شناس فرانسوی، وی در سال 1843 میلادی در ’سارلا’ متولد شد و چون یکی از صاحب منصبان وزارت دادگستری بود سالهای ممتد در مسقطالرأس خویش در امور قضایی و جرم شناسی به تحقیق و تتبع پرداخت، آنگاه بریاست آمار وزارت دادگستری رسید، سپس بتدریس فلسفۀ جدید در ’کلژ دو فرانس’ پرداخت، بالاخره بسال 1900 بعضویت آکادمی علوم اخلاق و سیاست در رشتۀ فلسفه انتخاب گردید، آثار بسیاری از خود باقی گذاشته است از آن جمله: جنایت مقایسه ای، جنایت شغلی، تتبعات جزائی واجتماعی، تتبعات روانشناسی اجتماعی، منطق اجتماعی و قوانین تقلید (که یکی از آثار جالب اوست)، قوانین اجتماعی، افکار و ملت، فلسفۀ جزائی، تحولات حقوق، تحولات قدرت، قطعاتی از تاریخ آینده و غیره
گابریل، جامعه شناس فرانسوی، وی در سال 1843 میلادی در ’سارلا’ متولد شد و چون یکی از صاحب منصبان وزارت دادگستری بود سالهای ممتد در مسقطالرأس خویش در امور قضایی و جرم شناسی به تحقیق و تتبع پرداخت، آنگاه بریاست آمار وزارت دادگستری رسید، سپس بتدریس فلسفۀ جدید در ’کلژ دو فرانس’ پرداخت، بالاخره بسال 1900 بعضویت آکادمی علوم اخلاق و سیاست در رشتۀ فلسفه انتخاب گردید، آثار بسیاری از خود باقی گذاشته است از آن جمله: جنایت مقایسه ای، جنایت شغلی، تتبعات جزائی واجتماعی، تتبعات روانشناسی اجتماعی، منطق اجتماعی و قوانین تقلید (که یکی از آثار جالب اوست)، قوانین اجتماعی، افکار و ملت، فلسفۀ جزائی، تحولات حقوق، تحولات قدرت، قطعاتی از تاریخ آینده و غیره
مقترد. قتارد. مرد بسیار گوسپند و بز. (منتهی الارب). چنین گفته اند ولی همه آنها تصحیف شده و صحیح آنها با ثاء مثلثه است چنانکه ابوعمرو و ابن اعرابی و جز ایشان تصریح کرده اند. (منتهی الارب)
مقترد. قتارد. مرد بسیار گوسپند و بز. (منتهی الارب). چنین گفته اند ولی همه آنها تصحیف شده و صحیح آنها با ثاء مثلثه است چنانکه ابوعمرو و ابن اعرابی و جز ایشان تصریح کرده اند. (منتهی الارب)
درختی است سخت خارناک. ج، اقتاد. اقتد. قتود. (منتهی الارب) (آنندراج). - امثال: من دونه خرطالقتاد. (منتهی الارب). درخت سختی است که خار آن مانند سوزن و این نوع را اعظم خوانند و در مثل است: من دونه خرطالقتاد، یعنی خرط قتاد از آن آسان تر است یا بعبارت دیگر بدان دسترسی پیدا نشود مگر با مشقت و رنج فراوان مانند خرط قتاد. و اما قتاد اصغر گونه ای است که میوۀ آن مانند عشر نفاخ است. (اقرب الموارد). اسم خاری است که به فارسی گون نامند و نوارس قسمی از اوست که به فارسی قیج گویندو کتیرا صمغ گون است. در دوم گرم و خشک و آب او جهت سرفه و ضیق النفس و طلای او با عسل جهت رفع اثار جلد مفید است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
درختی است سخت خارناک. ج، اقتاد. اَقتُد. قتود. (منتهی الارب) (آنندراج). - امثال: من دونه خرطالقتاد. (منتهی الارب). درخت سختی است که خار آن مانند سوزن و این نوع را اعظم خوانند و در مثل است: من دونه خرطالقتاد، یعنی خرط قتاد از آن آسان تر است یا بعبارت دیگر بدان دسترسی پیدا نشود مگر با مشقت و رنج فراوان مانند خرط قتاد. و اما قتاد اصغر گونه ای است که میوۀ آن مانند عشر نفاخ است. (اقرب الموارد). اسم خاری است که به فارسی گون نامند و نوارس قسمی از اوست که به فارسی قیج گویندو کتیرا صمغ گون است. در دوم گرم و خشک و آب او جهت سرفه و ضیق النفس و طلای او با عسل جهت رفع اثار جلد مفید است. (تحفۀ حکیم مؤمن)