جدول جو
جدول جو

معنی قانقرایا - جستجوی لغت در جدول جو

قانقرایا
غانغرایا
تصویری از قانقرایا
تصویر قانقرایا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قانقاریا
تصویر قانقاریا
مرگ قسمتی از عضو بدن به سبب نرسیدن خون، ضربه، عفونت یا سرمازدگی که بر اثر آن عضو چروکیده و سیاه شود، سقاقلوس، شقاقلوس
فرهنگ فارسی عمید
مردگی یک ناحیه کم و بیش وسیع از یک عضو. پیدایش غانغرایا بر اثر عفونتهای مزمن موضعی دراعضا حاصل می شود ولی چون آنتی بیوتیکهای قوی وجود دارد غانغرایا هم کمتر دیده می شود. معمولا غانغرایا در انساج مختلف به نامهای گوناگون خوانده می شود. اگر همه قسمتهای یک عضو یا تمام یک نسج مشخص از یک عضو ابتلا بغانغرایا و مردگی پیدا کرده باشد به نام اسفاسل خوانده می شود و مردگی قسمت کمتری از اعضا را معمولا به نام نکروز می نامند. و قطعات کرده جداشده از استخوان ها را به نام سکستر می نامند و همچنین غانغرایای انساج نرم را به نام اسکار می نامند. انساج مبتلی بغانغرایا معمولا کبود یا بنفش رنگ می شوند و دارای سردی موضعی می باشند. غانقرایای خشک تقریبا بدون بو است ولی غانغرایای مرطوب دارای بوی گندیدگی میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قانقاریا
تصویر قانقاریا
((نْ))
غانغاریا، فساد و عفونت، فساد و عفونتی که در قسمتی از عضله یا استخوان پیدا شود و آن را سیاه و فاسد کند
فرهنگ فارسی معین
غانقرایا: یونانی تازی گشته گندریش مردگی یک ناحیه کم و بیش وسیع از یک عضو. پیدایش غانغرایا بر اثر عفونتهای مزمن موضعی دراعضا حاصل می شود ولی چون آنتی بیوتیکهای قوی وجود دارد غانغرایا هم کمتر دیده می شود. معمولا غانغرایا در انساج مختلف به نامهای گوناگون خوانده می شود. اگر همه قسمتهای یک عضو یا تمام یک نسج مشخص از یک عضو ابتلا بغانغرایا و مردگی پیدا کرده باشد به نام اسفاسل خوانده می شود و مردگی قسمت کمتری از اعضا را معمولا به نام نکروز می نامند. و قطعات کرده جداشده از استخوان ها را به نام سکستر می نامند و همچنین غانغرایای انساج نرم را به نام اسکار می نامند. انساج مبتلی بغانغرایا معمولا کبود یا بنفش رنگ می شوند و دارای سردی موضعی می باشند. غانقرایای خشک تقریبا بدون بو است ولی غانغرایای مرطوب دارای بوی گندیدگی میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی شده بلادر از گیاهان (بلادر پارسی است این گیاه را به هندی بلاوه خوانند) انقردیا
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی شده بلا در از گیاهان (بلا در پارسی است این گیاه را به هندی بلاوه خوانند) بلادر
فرهنگ لغت هوشیار