- قانقاریا
- مرگ قسمتی از عضو بدن به سبب نرسیدن خون، ضربه، عفونت یا سرمازدگی که بر اثر آن عضو چروکیده و سیاه شود، سقاقلوس، شقاقلوس
معنی قانقاریا - جستجوی لغت در جدول جو
- قانقاریا ((نْ))
- غانغاریا، فساد و عفونت، فساد و عفونتی که در قسمتی از عضله یا استخوان پیدا شود و آن را سیاه و فاسد کند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غانغرایا
مردگی یک ناحیه کم و بیش وسیع از یک عضو. پیدایش غانغرایا بر اثر عفونتهای مزمن موضعی دراعضا حاصل می شود ولی چون آنتی بیوتیکهای قوی وجود دارد غانغرایا هم کمتر دیده می شود. معمولا غانغرایا در انساج مختلف به نامهای گوناگون خوانده می شود. اگر همه قسمتهای یک عضو یا تمام یک نسج مشخص از یک عضو ابتلا بغانغرایا و مردگی پیدا کرده باشد به نام اسفاسل خوانده می شود و مردگی قسمت کمتری از اعضا را معمولا به نام نکروز می نامند. و قطعات کرده جداشده از استخوان ها را به نام سکستر می نامند و همچنین غانغرایای انساج نرم را به نام اسکار می نامند. انساج مبتلی بغانغرایا معمولا کبود یا بنفش رنگ می شوند و دارای سردی موضعی می باشند. غانقرایای خشک تقریبا بدون بو است ولی غانغرایای مرطوب دارای بوی گندیدگی میباشد
یونانی تازی گشته بنگرید به ککالیه