- قافیه
- پشت گردن، پس گردن، آخر چیزی، در علوم ادبی یک مصوت یا رشته ای از چند صامت و مصوت که در آخرین کلمۀ ابیات یک قطعه شعر یا در آخرین کلمۀ مصراع های یک بیت تکرار شود، ولی این تکرار، تکرار یک کلمه با معنی واحد نباشد مانند «ﺴﺖ»،
برای مثال ای نرگس پرخمار تو مست / دل ها ز غم تو رفت از دست و یا « ر»،برای مثال زلف تو تکیه بر قمر دارد / لب تو لذت شکر دارد پساوند، سرواده، در بیت اخیر کلمۀ «دارد» ردیف است(انوری - ۸۰۰)
معنی قافیه - جستجوی لغت در جدول جو
- قافیه
- پس گردن، از پی رونده و کلمه آخر بیت یعنی کلمه ای که شعر به آن ختم میشود را گویند
- قافیه ((فِ یَ یا یِ))
- از پی رونده، حرف یا کلمه آخر بیت در شعر
قافیه را باختن: کنایه از مغلوب شدن، فرصت را از دست دادن
قافیه به کسی تنگ شدن: کنایه از به زحمت و دردسر افتادن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کاروان
لاتینی تازی گشته کویک افریکایی از گیاهان
گیاهی است از تیره گندمیان که دارای ساقه های ماشوره یی ساده یا منشعب است. برگهایش نسبتا پهن و دارای گلهای سنبله ای انتهایی است. این گیاه در اکثر مزارع و بیایانها میروید. دانه اش به اندازه ارزن است. و بهترین دانه مغذی جهت پرندگان دانه خوار بیابانی است شعرالفار
جمع قفا، پس گردن ها پشت سرها
نهان، پنهان، پوشیدگی
مونث صافی، جمع صوافی
گروهی از مردم که با هم به سفر بروند یا با هم از سفر برگردند، کاروان
مونث صافی تمام کامل
مونث عافی بهروزی باز بهی، رستگاری، پارسایی بااین آرش در فارسی به کار رفته دروا تن آسانی
کاروان
مونث قاسی ور تیره و تار، زمین نا رویا مونث قاسی سنگدل، سخت تاریک لیله قاسیه
سر نیزه، دم شمشیر، مرغ باران
مونث قاذی و گروه اندک، نخست آینده
گروه اندک
مونث قاضی و مرگ بیهوشی
مونث قاصی و کرانه، کلانسال گوسپند، گوسپند جدا از گله مونث قاصی، ناحیه کرانه
مونث قاوی و سال کم باران، گرسنه شتر، خایه
مونث کافی
آن چه در اوست آن چه درآن است
نافیه در فارسی مونث نافی: نیگر چون ناونه در پارسی مونث نافی. یاحروف نافیه. حروف دال بر نفی مانند لا و ما در عربی و نا و نه در فارسی
نافی
حروف نافیه: در دستور زبان علوم ادبی حروفی که دلالت بر نفی کند مانند «نا» و «نه»
حروف نافیه: در دستور زبان علوم ادبی حروفی که دلالت بر نفی کند مانند «نا» و «نه»
کرانه، ناحیه
از پس رونده پیرو از پی رونده پیرو
آهوک آک (عیب) کازه شکارگر
از پی رونده، پیرو
سنجندۀ قافیه، ناقد شعر، شاعر
پساوند لنگ هنگامی که واژه ها برای پساوند بسنده نباشند
سرود گوی سراینده شاعر
پساوند شایگان واژه هایی را که در پایان وات افزوده دارند با واژه های هسته ای هماهنگ گرفتن چون (دلان) را با (زمان) پساوند کردن
چامه سنجی، چامه سرایی سنجش قافیه نقد شعر، شاعری