جدول جو
جدول جو

معنی قاطر - جستجوی لغت در جدول جو

قاطر
استر
تصویری از قاطر
تصویر قاطر
فرهنگ واژه فارسی سره
قاطر
استر، حیوانی از جفت شدن خر با مادیان بوجود میاید و جهت سواری و بارکشی از آن استفاده مینمایند
فرهنگ لغت هوشیار
قاطر
گیاه خون سیاوشان
تصویری از قاطر
تصویر قاطر
فرهنگ فارسی معین
قاطر
((طِ))
استر، حیوانی که از جفت گیری خر نر و اسب ماده بوجود آید
تصویری از قاطر
تصویر قاطر
فرهنگ فارسی معین
قاطر
حیوانی بزرگ تر از خر و کوچک تر از اسب که از جفت شدن خر نر با مادیان به وجود می آید و برای سواری و بارکشی مخصوصاً در راه های سخت و کوهستانی به کار می رود، استر، ستر، چمنا، بغل
چیزی که قطره قطره می چکد
تصویری از قاطر
تصویر قاطر
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قاطره
تصویر قاطره
مونث قاطر و کوس (قطار)
فرهنگ لغت هوشیار
چکیدن، پیاپیی قطره قطره آمدن (آب یامایع دیگر) چکه چکه ریختن،جمع تقاطرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقاطر
تصویر تقاطر
از پی هم آمدن، قطره قطره چکیدن آب یا مایع دیگر، چکه چکه ریختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقاطر
تصویر تقاطر
((تَ طُ))
قطره قطره آمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قطار
تصویر قطار
ترن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قادر
تصویر قادر
توانا، توانمند، نیرومند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قاهر
تصویر قاهر
(پسرانه)
چیره، توانا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قادر
تصویر قادر
(پسرانه)
دارای قدرت، توانا، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فاطر
تصویر فاطر
(پسرانه)
آفریننده، خالق، از نامهای خداوند، نام سوره ای در قرآن کریم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ساطر
تصویر ساطر
گوشتفروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاطر
تصویر خاطر
آنچه در دل گذرد، فکر، اندیشه، ادارک، خیال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاطر
تصویر تاطر
خانه نشینی زن ترشیدن دختر در خانه زای آوران (والدین) دختر ماندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاطر
تصویر شاطر
چالاک، چابک، کسی که در دکان نانوائی نان به تنور میزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاطن
تصویر قاطن
ساکن و مقیم در مکانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قادر
تصویر قادر
باقدرت، توانا، نیرومند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عاطر
تصویر عاطر
خوش بو، دارای بوی خوش، معطر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قناطر
تصویر قناطر
جمع واژۀ قنطره، پل، سازه ای بر روی رودخانه یا دره یا خیابان و امثال آن برای عبور از روی آنها، دهله، خدک، بل، پول، جسر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاسر
تصویر قاسر
کسی که دیگری را به زور به کاری وادارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاطر
تصویر خاطر
ضمیر، ذهن، قلب، یاد، اندیشه، نیت، قصد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاطر
تصویر شاطر
کسی که در دکان نانوایی نان به تنور می زند، پیادگانی با لباس های مخصوص که پیشاپیش موکب پادشاهان و امیران می رفته اند، شوخ و بی باک، زیرک، دلیر، شجاع، چالاک، چابک، قاصد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاصر
تصویر قاصر
کوتاه، نارسا، عاجز، قصور کننده، کوتاهی کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قطار
تصویر قطار
قطرها، باران ها، آنچه بچکد، جمع واژۀ قطر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قطار
تصویر قطار
وسیله ای نقلیه مرکب از چند واگن که بر روی خط آهن قرار دارد و به وسیلۀ لکوموتیو حرکت می کند، ترن
چند حیوان بارکش که آن ها را پشت سر هم ردیف کنند، ردیف
در موسیقی گوشه ای در بیات ترک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاطع
تصویر قاطع
تغییر ناپذیر، قطع کننده، برنده، تیز، بران، محکم، استوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساطر
تصویر ساطر
قصاب، آنکه گاو و گوسفند و مانند آن ها را می کشد، گوشت فروش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاطر
تصویر فاطر
آفریننده، از نام های خداوند، سی و پنجمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۴۵ آیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عاطر
تصویر عاطر
بویه دار، بویه دوست بوی خوش دهنده، دوست دارنده عطر عطر دوست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاطر
تصویر فاطر
آفریننده، خالق، آغاز کننده در کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قادر
تصویر قادر
توانا، با قدرت، مقتدر، نامی از نامهای خدایتعالی
فرهنگ لغت هوشیار
زفت ژکور (بخیل)، زین زین استوار، بویناک گوشت، سپر خوش ساخت، سخت گیر بر زن و فرزند پستانداریست از راسته سم داران جزو دسته فردسمان که دارای اصالت نوعی نیست فقط یک گونه است که از جفتگیری الاغ نر با مادیان حاصل می شود. و چون اسپرمهای قاطر نر قادر به بارور کردن تخمک قاطر ماده نیست بدین جهت قاطر در بین چهارپایان اهلی نتوانسته است اصالت نوعی حاصل کند. به عبارت دیگر برای به دست آوردن قاطر همیشه باید از الاغ نر و مادیان استفاده کرد ولی تخمکهای قاطر ماده بوسیله اسب نر یا الاغ نر بارور می شوند. اما نتیجه حاصل از لحاظ استفاده به هیچوجه خوب نیست زیرا اولا این نتیجه ها اهمیت قاطر را ندارند ثانیا در مدتی کمتر از عمر طبیعی زنده می مانند ثالثا قاطر ماده غالبا سقط می کند. قاطر از حیث هیکل و قد شباهت کاملی باسب دارد منتهی ضخامت سر و گوشهای نسبتا دراز و دم کم مو و ران باریک و سم کوچکش آن را بالاغ نزدیک می نماید. رنگ قاطر عموما به پدر می رود و صدایش نیز شبیه الاغ است. قاطر بواسطه بار برداری و مقاومت در برابر امراض و روش متین و محکمی که دارد در اغلب نقاط دنیا تربیت و نگهداری می شوند. قاطر تنها حیوانی است که بدون مخاطره باریکترین راههای کوهستانی را با کمال چابکی و مهارت طی می کند. نکته مهمی که در بر - قراری تعادل جسم قاطر دخالت کلی دارد بزرگی مخچه و مغز میانی وی است. چه قسمتهای مذکور در قاطر رشد بیشتری تا اسب و الاغ دارند و نگهداری تعادل بدن هم مربوط بهمین قسمت از دستگاه مرکزی اعصاب است استر. توضیح در اینجا بی مناسبت نیست که ذکری از خرپوزگی بشود. و آن نتیجه جفتگیری اسب نر با ماچه الاغ است. بطور کلی خرپوزگی اهمیت قاطر را ندارد و از حیث هیکل و قامت هم کوچکتر است و از حیث هیکل و گوش با الاغ یعنی مادرش شبیه است لیکن سرش به مناسبت باریکی و لاغری و رانش بر اثر عظمت و دمش به واسطه آنکه سراسر دارای مو است و بالاخره صدای شیهه مانندش باسب شبیه است
فرهنگ لغت هوشیار