جدول جو
جدول جو

معنی قاشانی - جستجوی لغت در جدول جو

قاشانی
احمد بن موسی بن عیسی فراز قاضی، وی در شهر کاشان به شغل قضاء منصوب شد، از ابراهیم حسن همدانی روایت کند و ابوبکر محمد بن ابراهیم بن مقری از وی روایت دارد، (الانساب سمعانی)
فضل اﷲ بن علی علوی حسین قاشانی، از علماء است، من در سفرم به کاشان واصفهان محضر او را درک کردم و از وی روایاتی نوشتم و بخشی از اشعار او را اخذ کردم، (الانساب سمعانی)
ابراهیم بن عبداﷲ، مکنی به ابواسحاق منسوب به کاشان قم، وی از ابی مصعب احمد بن ابی بکر نهری روایت دارد و از او محمد بن ابراهیم، (الانساب سمعانی)
جعفر بن محمد بن محمد رازی، مکنی به ابومحمد، از دانشمندان است، ابوسهل هارون بن احمد استرابادی از وی روایت کند، (الانساب سمعانی)
علی بن زید قاشانی، از قدماست، ابن ماکولا گوید: وی یکی از فضلاء مشهور است، (الانساب سمعانی)
عبدالرحمن بن حسن ملقب به قاشانی، از محدثان است، (ریحانه الادب ج 3 ص 261)
علی بن ابی سعید، ملقب به قاشانی، از محدثان است، (ریحانه الادب ج 3 ص 261)
عبداﷲ بن حسین، ملقب به قاشانی، از محدثان است، (ریحانه الادب ج 3 ص 261)
اسعد بن حمید، ملقب به قاشانی از محدثان است، (ریحانه الادب ج 3 ص 261)
علی بن محمد، ملقب به قاشانی، از محدثان است، (ریحانه الادب ج 3 ص 261)
لغت نامه دهخدا
قاشانی
(نی ی)
نسبت است به قاشان و آن دهی است از دهات هرات و آن را باشان نیز گویند. (روضات چ 1 ص 54) ، نسبت است به قاشان و آن معرب کاشان، شهری است معروف نزدیک قم. (الانساب سمعانی). رجوع به کاشان شود
لغت نامه دهخدا
قاشانی
کاشی. آجر کاشی: و کان نزولی باصفهان فی زاویه تنسب للشیخ علی بن سهل تلمیذ الجنید و بها حمام عجیب مفروش بالرخام و حیطانه بالقاشانی. (ابن بطوطه). حیطانها (حیطان المدارس و الخوانق و الزوایا بالنجف بالقاشانی و هو شبه الزلیج عندنا لکن لونه اشرق و نقشه احسن. (ابن بطوطه)
لغت نامه دهخدا
قاشانی
پارسی تازی گشته کاشانی، کاشی آگور کاشی منسوب به قاشان (کاشان) از مردم کاشان کاشانی، کاشی آجر کشی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شادانی
تصویر شادانی
شادی، شادمانی، خوشحالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاهانی
تصویر شاهانی
انگور شاهانی، نوعی انگور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سامانی
تصویر سامانی
مربوط به سامانیان، از نوادگان سامان، برای مثال خلاف تو برکنده سامانیان را / ز بستان ها سرو و از کاخ ها در (فرخی - ۸۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاشانی
تصویر کاشانی
از مردم کاشان، کاشی، تهیه شده در کاشان، مربوط به کاشان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساسانی
تصویر ساسانی
مربوط به ساسانیان مثلاً سکه های ساسانی، از نوادگان ساسان مثلاً خاندان ساسانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشکانی
تصویر اشکانی
اشک، لقب هر یک از پادشاهان سلسله اشکانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
مربوط به باران مثلاً روز بارانی، کنایه از دارای اشک مثلاً چشم بارانی، دارای باران، لباسی که آب در آن نفوذ نمی کند و هنگام باریدن برف و باران بر تن می کنند
فرهنگ فارسی عمید
شیخ، محمد سعید بن شیخ محمد بابصیل مفتی شافعیه به مکه، او راست: 1- رساله فی اذکار الحج المأثوره و آداب السفرو الزیاره، در مکه بسال 1310- 1323 هجری قمری چاپ سنگی شده است، 2- رساله فی البعث و النشور فی أحوال الموتی و القبور، ضمن مجموعه ای در مطبعۀ شرف بسال 1298 هجری قمری چاپ شده است، 3- رسالتان: الاولی، فیما یتعلق بالاعضاء السبعه، دوم، فی التحذیر من عقوق الوالدین ... رجوع به اسعاد الرفیق در ترجمه بابصیل، در مادۀ ذیل شود، 4- القول المجدی فی الرد علی عبداﷲ بن عبدالرحمن السندی، در باتاویا بسال 1309 هجری قمری چاپ سنگی شده است، (معجم المطبوعات ج 1 ستون 505)،
مشرق را نیز گویند، (برهان)، ظاهراً بمعنی مغرب آمده است، فرقه، (معجم البلدان) (مرآت البلدان)
شهاب الدین، از علماء است، از اوست: حق المعرفه فی حسن الادراک فی وجوب الفطر والامساک، این کتاب در قازان به سال 1291 هجری قمری چاپ شده است، (معجم المطبوعات ستون 1480)
لغت نامه دهخدا
شهری است نزدیک قم در فاصله سی فرسنگی اصفهان و اهل آن همه شیعه هستند و جماعتی از دانشمندان و ادیبان بدانجا منسوبند، (الانساب سمعانی)، معرب کاشان، رجوع به کاشان شود
دهی است از دههای هرات و آن را باشان نیز گویند، (روضات الجنات خوانساری ص 54)
لغت نامه دهخدا
(نی ی)
نسبت است به قاران. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
فرح بن سهیل بن فرح، از اهل مصر، وی از عبداﷲ بن وهب روایت کند، در محرم سال 238 هجری قمری وفات یافت، (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(اَ صَم م)
ابراهیم بن فره اسدی. از قدماست. وی به سال 210 هجری قمری وفات یافت. از ثوری روایت کند و از وی ابراهیم بن ایوب و محمد بن حمید و ابوحجر عمر بن رافع روایت دارند. او ثقه بوده و گویند ثوری در گوش او حدیث میخوانده است. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
احمد بن عبدالرحمان یا محمد هروی فاشانی، مکنی به ابوعبید، از محدثان عامّه بوده و ابومنصور ازهری صاحب کتاب تهذیب اللغه و جمعی دیگر از اکابر از وی روایت کنند، کتاب غریبین که حاوی غرایب حدیث و قرآن مجید است از او بوده، درگذشت او در ماه رجب سال 401 هجری قمری اتفاق افتاده است، (از ریحانه الادب ج 3 ص 197)
محمد بن محمد بن احمد بن عبداﷲ بن محمد، مکنی به ابوزید، فقیه شافعی، در زمان خود بی نظیر بود و ابواسحاق مروزی را فقه آموخت، به مذهب شافعی بسیار پایبند بود و در آن بسیار نیکو نظر میداد، در 13 رجب سال 371 هجری قمری درگذشت، رجوع به معجم البلدان شود
لغت نامه دهخدا
منسوب به فاشان که قریه ای است از قراء مرو، (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(ی ی)
ابوسعید ابراهیم بن طهمان خراسانی از اهالی هرات و ازقریۀ باشان بود و جمعی از تابعان را دریافت (از آنجمله عمرو بن دینار). وی در مکه بسال 63 هجری قمری درگذشت. (از معجم البلدان ذیل کلمه باشان) و (تاج العروس و انساب سمعانی ج 1)
لغت نامه دهخدا
ابوعبید احمد بن محمد الهروی صاحب کتاب ’غریبین’ در لغت و منسوب به باشان از قرای هرات، رجوع به معجم البلدان و تاج العروس ذیل کلمه بشن و حاشیۀ تاریخ بیهقی چ ادیب ص 110 شود
لغت نامه دهخدا
منسوب به باشان که قریه ای است از هرات، (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
نسبت است به قاسان، معرب کاشان، رجوع به کاشانی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شایانی
تصویر شایانی
شایستگی سزاواری لیاقت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عطشانی
تصویر عطشانی
تشنگی
فرهنگ لغت هوشیار
نام دارویی که به دستور غازان خان ساخته شده منسوب به غازان. یا تریاق غازانی. معجونی مرکب که به دستور غازان خان ساخته شده و آن عبارت بود از 24 داروی مفرد که هر یک علی حده تریاق مطلق بود به علاوه تریاق فاروق و آن به غایت نافع آمد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابانی
تصویر تابانی
درخشانی تلا لو، لغزندگی نسویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داشتنی
تصویر داشتنی
لایق داشتن در خور داشتن، نگاه داشتن حفظ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاقانی
تصویر خاقانی
منسوب به خاقان سلطانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سامانی
تصویر سامانی
منسوب به سامان (خدات) از خاندان سامانیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساسانی
تصویر ساسانی
منسوب به ساسان از خانواده ساسان
فرهنگ لغت هوشیار
لباسی که آب در آن نفوذ نکند و هنگام باریدن برف و باران آنرا بر تن می کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشکانی
تصویر اشکانی
منسوب به اشک، جمع اشکانیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاشانی
تصویر کاشانی
منسوب به کاشان اهل کاشان از مردم کاشان، ساخته کاشان: قالی کاشانی
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته کاشانی منسوب به قاسان (کاشان) کاشانی. پارسی تازی گشته کاشانی کاشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
مربوط به باران، تن پوشی که آب در آن نفوذ نکند
فرهنگ فارسی معین