جدول جو
جدول جو

معنی قارقارک - جستجوی لغت در جدول جو

قارقارک
هواپیمای کوچک که سر و صدای زیاد داشته باشد، هر چیز کهنه و فرسوده مانند رادیو، تلویزیون، اتومبیل، هواپیما و امثال آن ها که بسیار سر و صدا کند
تصویری از قارقارک
تصویر قارقارک
فرهنگ فارسی عمید
قارقارک
((رَ))
وسیله ای که سر و صدای زیاد و مزاحم داشته باشد، بازیچه ای کودکانه که از آن صدایی شبیه، قارقار برمی خاست
تصویری از قارقارک
تصویر قارقارک
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قارقار
تصویر قارقار
بانگ کلاغ، صدای کلاغ
قارقار کردن: بانگ کردن کلاغ، کنایه از سر و صدا کردن
فرهنگ فارسی عمید
آنچه سر و صدای زیاد و مزاحم داشته باشد (مانند بلندگو رادیو هواپیمای پر سر و صدا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غارغارک
تصویر غارغارک
((رَ))
آن چه سر و صدای زیاد و مزاحم داشته باشد (مانند بلندگو، رادیو، هواپیمای پر سر و صدا)
فرهنگ فارسی معین
پیاپی گوی: زن، کورت کوزه گردن باریک راگویند، شش گونه که شترمست برآرد
فرهنگ لغت هوشیار
بانگ شتر، بانگ کبوتر بانگ شتر کبوتر کبوتر بغدادی: زاغ پاسرخ و تهو باشد و دراج سفید اردهی فاخته و مخلفهای قرقار. (بسحاق اطعمه. استانبول 11)
فرهنگ لغت هوشیار