جدول جو
جدول جو

معنی قارع - جستجوی لغت در جدول جو

قارع
کوبنده، کوبندۀ در، فال زننده، به قرعه، قرعه کشنده
تصویری از قارع
تصویر قارع
فرهنگ فارسی عمید
قارع
(رِ)
نعت فاعلی از قرع. کوبنده. کوبندۀ در، فال زننده به قرعه. قرعه کشنده. (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، کسی که موی سر او به علتی ریخته باشد، قبول کننده مشورت، کسی که بازایستد از آنچه فرمایند. (آنندراج) ، مقابل مقروع، اصطلاح موسیقی است که در باب اسباب اهتزاز از آن یاد میشود. مؤلف مجمع الادوار گوید اسباب اهتزاز هرگونه مصادمه است بین قارع ومقروع. چون دو جسم مصادمه کنند هر دو به صدا درآیندو اگر در هر دو موجبات اهتزاز موجود باشد هر دو در مایۀ خود نغمه ایجاد کنند و نغمۀ هر دو به گوش رسداما آنجا که اهتزاز یک جسم مستهلک باشد نغمۀ مقروع شنیده شود از این رو ابونصر مطلقا نغمه را به مزحوم (مقروع) نسبت داده است. (مجمع الادوار هدایت ص 24)
لغت نامه دهخدا
قارع
قرعه کشنده، کوبنده در
تصویری از قارع
تصویر قارع
فرهنگ لغت هوشیار
قارع
((ر ِ))
کوبنده در و مانند آن، فال زننده به قرعه
تصویری از قارع
تصویر قارع
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قارن
تصویر قارن
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر کاوه آهنگر و سپهدار فریدون پادشاه پیشدادی، نام یکی از خاندانهای بزرگ در دوره اشکانیان، نام پسر قباد و برادر انوشیروان پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قارب
تصویر قارب
قایق، کرجی، کشتی کوچک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارع
تصویر بارع
نیکو، فائق، کسی که در علم و فضل یا جمال بر دیگران برتری دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوارع
تصویر قوارع
جمع واژۀ قارعه، روز قیامت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، یوم الجمع، روز شمار، روز درنگ، یوم الدین، روز وانفسا، فرجام گاه، روز پسین، یوم الحساب، یوم السبع، یوم التلاقی، رستخیز، روز امید و بیم، یوم القرار، رستاخیز، ستخیز، طامة الکبریٰ، یوم دین، روز بازپرس، روز رستاخیز، یوم الحشر، روز بازخوٰاست، یوم النشور، روز جزا، یوم التّناد، نشور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاره
تصویر قاره
هر یک از قطعات پنج گانۀ وسیع و پیوستۀ خشکی های زمین مثلاً قارۀ آسیا، قارۀ اروپا، برّه
قارۀ سیاه: کنایه از افریقا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شارع
تصویر شارع
مفرد واژۀ شوارع، راه بزرگ، شاه راه، راه راست، خیابان، صاحب شرع، راهنما
شارع عام: راه و کوچه ای که همه کس از آن عبور کنند
شارع مقدس: پیغمبر اسلام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاطع
تصویر قاطع
تغییر ناپذیر، قطع کننده، برنده، تیز، بران، محکم، استوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قانع
تصویر قانع
کسی که به آنچه قسمت و بهره اش شده راضی و خشنود باشد، قناعت کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قارح
تصویر قارح
ریش کننده، زخم زننده،، ستور تمام دندان، چهارپایی که دندان های نیش او درآمده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قامع
تصویر قامع
برنده، شکننده، کوبنده، خوار کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قارعه
تصویر قارعه
صد و یکمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۱ آیه
جمع قوارع
روز قیامت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، یوم الجمع، روز شمار، روز درنگ، یوم الدین، روز وانفسا، فرجام گاه، روز پسین، یوم الحساب، یوم السبع، یوم التلاقی، رستخیز، روز امید و بیم، یوم القرار، رستاخیز، ستخیز، طامة الکبریٰ، یوم دین، روز بازپرس، روز رستاخیز، یوم الحشر، روز بازخوٰاست، یوم النشور، روز جزا، یوم التّناد، نشور
فرهنگ فارسی عمید
(تَ بَذْ ذُ)
بهم بر (باهم) قرعه زدن. (زوزنی) (مجمل اللغه). میان همدیگر قرعه زدن (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، باهم شمشیر زدن. (زوزنی). نیزه زدن به یکدیگر. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ رِ)
غالب و مغلوب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از محیط المحیط) ، مهتر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سید. (محیط المحیط) ، خصم و حریف. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ رِ)
جمع واژۀ مقرعه. (دهار) (ناظم الاطباء). رجوع به مقرعه شود
لغت نامه دهخدا
(رِ عَ)
نامی است رستاخیز را. (مهذب الاسماء). قیامت، سختی روزگار. (منتهی الارب). حادثه. سختی. (آنندراج). داهیه تفجوهم. (منتهی الارب). ج، قوارع
لغت نامه دهخدا
(رِ عَ)
القارعه، نام سورۀ صدویکمین است از سوره های قرآن مشتمل بر هشت یا یازده آیه و در مکه نازل شده و پس از عادیات و پیش از تکاثر واقع است و آغاز آن چنین است: القارعه ما القارعه
لغت نامه دهخدا
(اَ رِ)
مردمان سخت و درشت و قوی. (ناظم الاطباء) ، بگور کردن فرمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، کشته را بقوم او دادن تا دفن کنند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بگور سپردن. در گور کردن. (ترجمان القرآن) (تاج المصادر بیهقی) ، از اهل دفن گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ضارع
تصویر ضارع
خوار، ضعیف، رام، فروتن
فرهنگ لغت هوشیار
مونث قارع سختی، رستخیز مونث قارع، سختی داهیه، جمع قوارع، رستاخیر قیامت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقارع
تصویر تقارع
قرعه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شارع
تصویر شارع
طریق، راه بزرگ، راهنما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارع
تصویر دارع
زره پوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقرع
تصویر اقرع
کل کچل بی گیاه مو ریخته کل کچل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زارع
تصویر زارع
کشتکار، کشاورز، برزگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارع
تصویر بارع
آنکه در فضل تمام و کمال باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذارع
تصویر ذارع
خیکچه، چابکدست زن، شتر فراخ گام ماده
فرهنگ لغت هوشیار
زیبا، برجسته، بر شونده، فرود آینده از واژگان دو پهلو، یاریگر بالا رونده (از کوه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قارعه
تصویر قارعه
((رِ عِ یا عَ))
مؤنث قارع، سختی، داهیه، رستاخیز، قیامت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زارع
تصویر زارع
کشاورز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قاره
تصویر قاره
خشکاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قانع
تصویر قانع
خرسند، خشنود
فرهنگ واژه فارسی سره