نعت فاعلی از قرع. کوبنده. کوبندۀ در، فال زننده به قرعه. قرعه کشنده. (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، کسی که موی سر او به علتی ریخته باشد، قبول کننده مشورت، کسی که بازایستد از آنچه فرمایند. (آنندراج) ، مقابل مقروع، اصطلاح موسیقی است که در باب اسباب اهتزاز از آن یاد میشود. مؤلف مجمع الادوار گوید اسباب اهتزاز هرگونه مصادمه است بین قارع ومقروع. چون دو جسم مصادمه کنند هر دو به صدا درآیندو اگر در هر دو موجبات اهتزاز موجود باشد هر دو در مایۀ خود نغمه ایجاد کنند و نغمۀ هر دو به گوش رسداما آنجا که اهتزاز یک جسم مستهلک باشد نغمۀ مقروع شنیده شود از این رو ابونصر مطلقا نغمه را به مزحوم (مقروع) نسبت داده است. (مجمع الادوار هدایت ص 24)
نعت فاعلی از قرع. کوبنده. کوبندۀ در، فال زننده به قرعه. قرعه کشنده. (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، کسی که موی سر او به علتی ریخته باشد، قبول کننده مشورت، کسی که بازایستد از آنچه فرمایند. (آنندراج) ، مقابل مقروع، اصطلاح موسیقی است که در باب اسباب اهتزاز از آن یاد میشود. مؤلف مجمع الادوار گوید اسباب اهتزاز هرگونه مصادمه است بین قارع ومقروع. چون دو جسم مصادمه کنند هر دو به صدا درآیندو اگر در هر دو موجبات اهتزاز موجود باشد هر دو در مایۀ خود نغمه ایجاد کنند و نغمۀ هر دو به گوش رسداما آنجا که اهتزاز یک جسم مستهلک باشد نغمۀ مقروع شنیده شود از این رو ابونصر مطلقا نغمه را به مزحوم (مقروع) نسبت داده است. (مجمع الادوار هدایت ص 24)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر کاوه آهنگر و سپهدار فریدون پادشاه پیشدادی، نام یکی از خاندانهای بزرگ در دوره اشکانیان، نام پسر قباد و برادر انوشیروان پادشاه ساسانی
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر کاوه آهنگر و سپهدار فریدون پادشاه پیشدادی، نام یکی از خاندانهای بزرگ در دوره اشکانیان، نام پسر قباد و برادر انوشیروان پادشاه ساسانی
جمع واژۀ قارعه، روز قیامت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، یوم الجمع، روز شمار، روز درنگ، یوم الدین، روز وانفسا، فرجام گاه، روز پسین، یوم الحساب، یوم السبع، یوم التلاقی، رستخیز، روز امید و بیم، یوم القرار، رستاخیز، ستخیز، طامة الکبریٰ، یوم دین، روز بازپرس، روز رستاخیز، یوم الحشر، روز بازخوٰاست، یوم النشور، روز جزا، یوم التّناد، نشور
جمعِ واژۀ قارعه، روزِ قیامَت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، یومُ الجَمع، روزِ شُمار، روزِ دِرَنگ، یومُ الدین، روزِ وانَفسا، فَرجام گاه، روزِ پَسین، یومُ الحِساب، یومُ السَبع، یومُ التَلاقی، رَستَخیز، روزِ اُمید و بیم، یومُ القَرار، رَستاخیز، سَتخیز، طامة الکُبریٰ، یومُ دین، روزِ بازپُرس، روزِ رَستاخیز، یومُ الحَشر، روزِ بازخوٰاست، یومُ النُشور، روزِ جَزا، یومُ التَّناد، نُشور
صد و یکمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۱ آیه جمع قوارع روز قیامت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، یوم الجمع، روز شمار، روز درنگ، یوم الدین، روز وانفسا، فرجام گاه، روز پسین، یوم الحساب، یوم السبع، یوم التلاقی، رستخیز، روز امید و بیم، یوم القرار، رستاخیز، ستخیز، طامة الکبریٰ، یوم دین، روز بازپرس، روز رستاخیز، یوم الحشر، روز بازخوٰاست، یوم النشور، روز جزا، یوم التّناد، نشور
صد و یکمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۱ آیه جمعِ قَوارِع روزِ قیامَت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، یومُ الجَمع، روزِ شُمار، روزِ دِرَنگ، یومُ الدین، روزِ وانَفسا، فَرجام گاه، روزِ پَسین، یومُ الحِساب، یومُ السَبع، یومُ التَلاقی، رَستَخیز، روزِ اُمید و بیم، یومُ القَرار، رَستاخیز، سَتخیز، طامة الکُبریٰ، یومُ دین، روزِ بازپُرس، روزِ رَستاخیز، یومُ الحَشر، روزِ بازخوٰاست، یومُ النُشور، روزِ جَزا، یومُ التَّناد، نُشور
القارعه، نام سورۀ صدویکمین است از سوره های قرآن مشتمل بر هشت یا یازده آیه و در مکه نازل شده و پس از عادیات و پیش از تکاثر واقع است و آغاز آن چنین است: القارعه ما القارعه
القارعه، نام سورۀ صدویکمین است از سوره های قرآن مشتمل بر هشت یا یازده آیه و در مکه نازل شده و پس از عادیات و پیش از تکاثر واقع است و آغاز آن چنین است: القارعه ما القارعه
مردمان سخت و درشت و قوی. (ناظم الاطباء) ، بگور کردن فرمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، کشته را بقوم او دادن تا دفن کنند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بگور سپردن. در گور کردن. (ترجمان القرآن) (تاج المصادر بیهقی) ، از اهل دفن گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
مردمان سخت و درشت و قوی. (ناظم الاطباء) ، بگور کردن فرمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، کشته را بقوم او دادن تا دفن کنند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بگور سپردن. در گور کردن. (ترجمان القرآن) (تاج المصادر بیهقی) ، از اهل دفن گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)