لوله ای که از فلزی نرم کنند چون سرب و قلع و در قضیب فروبرند مداوای پاره ای بیماری ها را، میل اخراج بول، مبوله، مسبار جراح، سند، مأخوذ از یونانی کاثتر و معنی آن به یونانی شونده یا فروشونده است، رجوع به قانون ابوعلی سینا چ تهران ص 268 س 18 شود
لوله ای که از فلزی نرم کنند چون سرب و قلع و در قضیب فروبرند مداوای پاره ای بیماری ها را، میل اخراج بول، مِبْوَلَه، مسبار جراح، سُند، مأخوذ از یونانی کاثتر و معنی آن به یونانی شونده یا فروشونده است، رجوع به قانون ابوعلی سینا چ تهران ص 268 س 18 شود
جمع واژۀ اسطار و اسطاره و اسطیر و اسطیره و اسطور و اسطوره. سیوطی در المزهر گوید: اساطیر، جمعی باشد بی واحد. ابوعبیده گوید واحد آن اسطاره است و بعضی دیگر بر آنند که جمع سطر اسطار باشد و جمع اسطار اساطیر. سخنهای پریشان. بیهوده ها. افسانه ها. (از منتهی الارب).
جَمعِ واژۀ اِسطار و اسطاره و اسطیر و اسطیره و اسطور و اسطوره. سیوطی در المزهر گوید: اساطیر، جمعی باشد بی واحد. ابوعبیده گوید واحد آن اسطاره است و بعضی دیگر بر آنند که جمع سطر اسطار باشد و جمع اسطار اساطیر. سخنهای پریشان. بیهوده ها. افسانه ها. (از منتهی الارب).
جمع واژۀ قنطار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قنطار شود. - قناطیر مقنطره، مبالغه است بمعنی قناطیر کامله چون بدرۀ مبدره و الف مؤلفه. (اقرب الموارد)
جَمعِ واژۀ قنطار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قنطار شود. - قناطیر مقنطره، مبالغه است بمعنی قناطیر کامله چون بدرۀ مبدره و الف مؤلفه. (اقرب الموارد)