جدول جو
جدول جو

معنی قاتلون - جستجوی لغت در جدول جو

قاتلون(تِ)
جمع واژۀ قاتل در حالت رفعی. رجوع به قاتل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نایلون
تصویر نایلون
الیاف مصنوعی که از زغال سنگ و نفت ساخته می شود و در نساجی، خودروسازی، بسته بندی و پلاستیک سازی کاربرد دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قائلین
تصویر قائلین
قائل ها، گوینده های سخن، سخنگوها، جمع واژۀ قائل
فرهنگ فارسی عمید
(ءِ)
جمع واژۀ سائل، در حالت رفعی. رجوع به سائل شود
لغت نامه دهخدا
(تُ لَ)
مرکز آروندیسمان فی نیستر، واقع در ساحل رود اون، دارای 4000 تن جمعیت است. ساکنان آن را به فرانسوی کاستلینوا یا شاتولینوا خوانند. دارای بازار کشاورزی میباشد. آروندیسمان مربوط به آن 7 کانتن، 64 کمون و 93300 تن جمعیت دارد
لغت نامه دهخدا
(یُ)
کنگرۀ شاتیون، کنگره ای که از 5 فوریه تا 18 مارس 1814 میلادی بین متحدین و ناپلئون در موقع جنگلهای فرانسه در شاتیون - سور - سن تشکیل یافت و به عقد اتحادی منجر نشد
لغت نامه دهخدا
(یُ)
کمون سن از آورندیسمان سو دارای 12500 تن جمعیت و مرکز استخراج سنگهای ساختمانی است
لغت نامه دهخدا
(تِ دُ)
مرکز کمون پوی دو دوم واقع در آروندیسمان تی یر دارای 1300 نفر جمعیت. آب معدنی آن معروف است
لغت نامه دهخدا
(تُنْ)
فیزیک دان و شیمی دان و طبیعی دان انگلیسی (1766-1844 میلادی). وی در فرضیۀ اتمی بهری دارد
لغت نامه دهخدا
نام قصبه ای در سه هزارگزی شمال شرقی هودرسفیلد به ایالت یورک انگلیس، (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(خِ)
مرهم داخلون. مرهم دیاخیلون. لعابات (بحر الجواهر) :
گفتاز من برو تو بنزد (بسوی) طبیب شهر
وز وی بیار مرهم شنگرف و داخلون.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(خِ)
جمع واژۀ داخل. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(بُ لُ)
نام پسر ششم حضرت یعقوب (نبی اﷲ) است، و نام مادرش لیا بوده است. (قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به زبولون در قاموس مقدس و لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(تِ)
جمع واژۀ قاتل، در حالت نصبی وجری. قاتلان. کشندگان. آدم کشان. رجوع به قاتل شود
لغت نامه دهخدا
(تِ)
جمع واژۀ فارسی قاتل. کشندگان.
- بر قاتلان گفتن، کنایه از ختم شدن کار. بانجام رسیدن امر. و این مأخوذ است از عبارت ’بر قاتلان ابی عبدالله لعنت’ که در آخر تعزیه میگفتند، علامت اینکه تعزیه تمام شد
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
جمع واژۀ قائل در حالت رفعی. رجوع به قائل شود
لغت نامه دهخدا
لغتی رومی است، ای اصبت، راست گفتی، درست است: سأل علی رضی اﷲ عنه شریحاً مسئله فاجابه فقال له قالون، ای اصبت، (سیوطی بنقل از ثعالبی)، رومیه، معناها الجید، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
نیک، خوب، خوش، نیک منظر و جمیل، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول. در 12هزارگزی جنوب دزفول و 12هزارگزی جنوب باختری شوسۀ شوشتر به دزفول واقع است. موقع جغرافیائی آن دشت و گرم سیر و مالاریائی است. 150 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه دز و محصول آن غلات، برنج، کنجد، و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. ساکنین از ایل بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
قصبه ای است که بر چهارفرسنگی دمشق است، (نزههالقلوب ج 3 ص 250)
لغت نامه دهخدا
در افریقا بضم ذال تلفظ میشود، و آن نام فرقه ای از صوفیه است. پیشوای این فرقه ابوالحسن علی بن عبدالله الشاذلی ملقب به تاج الدین و تقی الدین است. در برخی از ادعیۀ منسوب به وی مراحل سلوک مرید مشروحاً بیان شده است. مصنف در این آثار به تلقین اصول عالی اخلاقی توجه دارد و اصولی را که در کتبی از قبیل ’احیاء علوم الدین’ غزالی میتوان یافت تأیید میکند. اصول پنج گانه طریقۀ اوعبارتند از: 1- خوف ظاهری و باطنی. 2- پیروی از سنت در گفتار و کردار. 3- عدم اعتنای بخلق چه در روزگار خوشی و چه بهنگام مخالفت ایام. 4- تسلیم و رضا در امور جزئی و کلی. 5- توکل در شادی و محنت. بنظر نمیآید که شاذلی برای تأسیس طریقت جداگانه قصد و نیت خاصی داشته است. وی از مریدانش میخواست که در عین اشتغال به کارهای خود به عبادت پردازند. شواهدی وجوددارد که پیروان خویش را از ترک اشتغالات و امور عادی باز می داشت. با سؤال و تکدی مخالفت میکرد و از قبول اعاناتی که حکومت وقت برای اعطای به خانقاه فقرا اختصاص داده بود امتناع میورزید. مقصود نهائی شاذلی وصول بمقام فنا بود و روش اشتغال به اوراد واذکار را پیروی میکرد. وی ظاهراً برای هر مریدی بمقتضای حوائج تربیتی او تعلیماتی مخصوص میداشت و اگر مؤئر میدیدبه وی اجازه میداد نزد شیخ دیگری طی مراحل سلوک کند. به سنت سخت پابند بود و اگر یکی از مریدانش را الهامی مخالف و مباین سنت دست میداد آن را باطل میشمرد. خصوصیات سه گانه اهل این فرقه به این قرار بود: 1- شاذلیه در ’لوح محفوظ’ برگزیده شده اند و از ازل به این فرقه تعلق یافته اند. 2- حال شوق در نزد آنان با قناعت همراه است یعنی بطور دائم از زندگی فعال عادی بر کنارشان نمی دارد. 3- قطب در طی اعصار و قرون باید از این فرقه باشد. ظاهرا نخستین ظهور این فرقه در تونس بوده است. مع ذلک خلف شاذلی، ابوالعباس المرسی (متوفی بسال 686) مدت 36 سال در اسکندریه بسر برد بی آنکه حاکم وقت را ببیند یا بنزد او کس فرستد و معروف است که وی هرگز سنگ روی سنگ نگذاشت یعنی بنائی نکرد. با اینهمه علی پاشا مبارک در کتاب خود موسوم به ’خطط جدیده’ از مسجدی در اسکندریه یاد میکند که بنام ابوالعباس المرسی بوده و بیشک به همت مریدان او ساخته شده است همچنین از مسجدی نام میبرد که به اسم مریدابوالعباس المرسی، یاقوت العرشی (متوفی به سال 707) بود. باز از مسجد دیگری نام برد به اسم تاج الدین بن عطاء الاسکندری مؤلف لطائف (متوفی بسال 709). مسجد اولی موسوم است به جامع و هدایای گرانبهایی به آن تقدیم شده است. همچنین علی پاشا از مسجدی در مصر نام میبرد که به این فرقه تعلق دارد و اکنون مخروبه است.
در اواخر قرن نوزدهم زنی از پیروان شاذلی در شام در راه ایجاد اخوت میان مسلمانان و مسیحیان و یهودیان کوشش داشت. گویند اهالی ’مخا’ واقع در جنوب عربستان شیخ الشاذلی را صاحب آن قریه و مبتکر ترویج شرب قهوه که ازمحصولات عمده آن محل بوده است دانسته اند. لیکن تصورمیرود که مالک مخا یکی از اخلاف شاذلی، یعنی علی بن عمر القرشی بوده است. مرکز اصلی فرقۀ شاذلیه در افریقیه، مغرب مصر و خصوصاً الجزیره و تونس بوده است. شاذلی البسۀ فاخر میپوشید و عود هندی میسوزانید و عطربه کار می برد. از یکی از پیروان او که بتقلید از شاذلی لباسهای گرانبها میپوشید. نقل است در جواب معترضین که شیوۀ قدریه را برخ او کشیدند و گفتند که جز جامه های نخی و کم بها نمی پوشند، گفت: لباس من لباس استغنای از دنیا و لباس آنان لباس احتیاج به دنیا است. همچنین در بارۀ شاذلی آورده اند که هرگز بقصد سلام وتعظیم بزرگان از جای برنمی خاست. در قرن نوزدهم طریقۀ شاذلی ببرکت مساعی محمد بن محمد بن احمد که در حدودسال 1820 میلادی در قبیلۀ ’غریب’ متولد شده توسعه یافت. وی در موطن خود دو مسجد بنا نهاد. در یکی قرآن و فقه و در دیگری نحو و منطق می آموخت. وی به سال 1860 به زیارت آرامگاه عبدالرحمان الثعالبی الشاذلی در الجزیره شتافت و مجذوب طریقۀ شاذلی گردید. در سال 1865در بقری زاویه ای تأسیس کرد. در سال 1866 شیخ فرقۀشاذلیه در الجزیره مرکزی شد و به سال 1883 وفات یافت. در این زمان دایرۀ نفوذ او به الجزیره غربی گسترش یافته بود و در نقاط متعدد خلفائی داشت. اما پس از مرگش عده ای از این خلفا استقلال اختیار کردند و بدین لحاظ دوران وحدتی که بوجود آمده بود سپری گردید. در پایان قرن نوزدهم تعداد پیروان این فرقه در الجزیره قسطنطنیه (کنستانتین) نزدیک 15000 تن بود و زوایای آن به یازده بالغ میشد. شمارۀ فرقه هائی که از شاذلیه جدا شده اند به سیزده میرسد و در میان خود شاذلیه پیروان طریقۀ شیخیه، طیبیه و درقاویه از سایر گروهها بیشتر است. شاذلی و جانشین او ابوالعباس المرسی در باب طریقۀ شاذلیه تصنیفی ندارند لیکن شاگرد ابوالعباس المرسی، یاقوت العرشی ظاهراً ’مناقب’ را تألیف نمود و تاج الدین الاسکندری شاگرد مشترک این دو، چندین تألیف کرد که از جملۀ آنها ’لطائف المنن’ و ’مفتاح الفلاح و مصباح الارواح’ را میتوان نام برد که این اخیر در حاشیۀ لطائف المنن الشعرانی در قاهره بطبع رسیده است. دیگر از مصنفین شاذلی، علی بن وفاء شاعر متوفی بسال 807 و پدرش محمد وفاء مؤلف آثار و دیوان اشعار عرفانی رامیتوان ذکر کرد. حاجی خلیفه نیز از منظومه ای به نام ’حال السلوک’ اثر ناصرالدین شاذلی نام میبرد. سیوطی نیز در ’بغیه الوعاه’ داود بن عمر بن ابراهیم از اهالی اسکندریه (متوفی بسال 733) را از مصنفین پیرو شاذلی شمرده است. (از دائره المعارف اسلام)
لغت نامه دهخدا
لقب ابوموسی عیسی بن مینا مقری مدنی، دوست نافعبن ابونعیم مقری است، مالک بن انس وی را این لقب داد، او از عبداﷲ بن رافع و استاد خود نافعبن ابونعیم و عبدالرحمان بن ابی زیاد و محمد بن جعفر بن ابی کثیر و جز ایشان روایت کند و ابوزرعۀ رازی و موسی بن اسحاق انصاری و علی بن حسن هسنجانی و ابراهیم بن حسین همدانی از او روایت دارند، (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قارمون
تصویر قارمون
گارمون بنگرید به گارمون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بابلون
تصویر بابلون
خرخیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلیلون
تصویر قلیلون
جمع قلیل، ازریشه سریانی سوتام هااندک ها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قایل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) قایلین بخلا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نایلون
تصویر نایلون
الیفاف مصنوعی که از زغال سنگ و نفت ساخته می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقاتلین
تصویر مقاتلین
جمع مقاتل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوتلوغ
تصویر قوتلوغ
ترکی فرخنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوتلوق
تصویر قوتلوق
ترکی فرخنده
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قاتل، کشندگان جمع قاتل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) کشندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاولوغ
تصویر قاولوغ
ترکی کیسه انبان چنته کیف
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قایل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) قایلین بخلا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتیون
تصویر کاتیون
((یُ))
یونی که بار مثبت دارد، مقابل آنیون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قاولوغ
تصویر قاولوغ
چنته، کیف
فرهنگ فارسی معین
((لُ))
ماده قالب پذیر ساخته شده از ترکیبات پلی آمید مصنوعی با مولکول های درشت به صورت ورقه یا الیاف. این الیاف ورقه های دارای استحکام و قابلیت ارتجاع هستند
فرهنگ فارسی معین