جدول جو
جدول جو

معنی قابلگی - جستجوی لغت در جدول جو

قابلگی
(بِ لَ / لِ)
مامائی. ماماگی. مامنافی. (ناظم الاطباء). عمل ماما. فن قابله. شغل قابله
لغت نامه دهخدا
قابلگی
مامائی، ماماگی
تصویری از قابلگی
تصویر قابلگی
فرهنگ لغت هوشیار
قابلگی
دایگی، مامایی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ظرف بزرگ فلزی دردار که در آن خوراک می ریزند یا چیزی در آن می پزند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاعدگی
تصویر قاعدگی
در علم زیست شناسی جریان خون از رحم در زن غیر حامله و برخی پستانداران ماده که هر ۲۸ روز یک بار به مدت ۵ تا ۷ روز طول می کشد، رگل، عذر، خون ریزی ماهیانه، پریود، دشتانی، حیض، عادت ماهیانه، عادت، خون ریزی ماهانه، عادت ماهانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
شایستگی، سزاواری، آمادگی برای قبول امری یا حالتی، استعداد
فرهنگ فارسی عمید
(فِ لَ / لِ)
منسوب به قافله. آنها که در قافله هستند:
از که پرسند جز از مردم نیک وبد دهر
چون بر این قافلگی مردم سالار و سر است.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(بِ)
شاعر شیرازی (و یا ترشیزی). که دارای طبع خوب بوده و خود را به صورت مردم سپاهی می آراسته و در آخر کار از این سپاهیگری متقاعد گشته و به گوشۀ بی توشۀتوکل نشسته در اوائل حال هجو مردم بسیار میکرده در آخر از این کار نیز توبه کرده و این مطلع از اوست:
عجب نبود ز لطف ار زانکه بنوازی غریبان را
نوازش زآنکه رسم و عادت خوبی است خوبان را.
و اتفاقاً در این شعر هجو خود کرده که با وجودی که مزه ندارد قافیه هم معیوب است. (ترجمه مجالس النفائس ص 66 و 240)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نابلدی
تصویر نابلدی
راه نشناختن، عدم مهارت ناشیگری
فرهنگ لغت هوشیار
کاروان راهی منسوب به قافله آنان که در قافله هستند: از که پرسند جز از مردم نیک و بد دهر چون بر این قافلگی مردم سالارو سراست. (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاملگی
تصویر حاملگی
آبستنی
فرهنگ لغت هوشیار
قابلیت در فارسی در برخی فرهنگ ها پنداشته اند که قابلیت ساخته فارسی گویان است و قابلیه تازی نیست که برداشت نادرستی است شایندگی شایستگی، پذیرندگی پذیرفتن، فراخوری در خوری، توان توانش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاعدگی
تصویر قاعدگی
بی نمازی، عذر شدن، حیض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
سزاواری، استعداد، لیاقت
فرهنگ لغت هوشیار
ظرف بزرگ مسین با در و سرپوش که بر روی هم استوار است و جهت نگهداری پلو و غیره بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلبلغی
تصویر قلبلغی
برابر با شور و غوغا (پارسی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
((بِ یَّ))
شایستگی، استعداد، استعداد قبول، منفعل شدن، انفعال، مقابل فاعلیت، امکان، هنر، معرفت، کفایت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قاعدگی
تصویر قاعدگی
((عِ دَ یا دِ))
حیض، عادت ماهانه زنان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قاعدگی
تصویر قاعدگی
ماهانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
توانایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
Capability
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
capacité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
יכולת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
능력
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
kemampuan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
क्षमता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
capaciteit
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
здатність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
capacità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
capacidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
способность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
zdolność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
Fähigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
capacidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
能力
دیکشنری فارسی به چینی