جدول جو
جدول جو

معنی قابلگی - جستجوی لغت در جدول جو

قابلگی
مامائی، ماماگی
تصویری از قابلگی
تصویر قابلگی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کاروان راهی منسوب به قافله آنان که در قافله هستند: از که پرسند جز از مردم نیک و بد دهر چون بر این قافلگی مردم سالارو سراست. (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاعدگی
تصویر قاعدگی
ماهانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
توانایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حاملگی
تصویر حاملگی
آبستنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
شایستگی، سزاواری، آمادگی برای قبول امری یا حالتی، استعداد
فرهنگ فارسی عمید
قابلیت در فارسی در برخی فرهنگ ها پنداشته اند که قابلیت ساخته فارسی گویان است و قابلیه تازی نیست که برداشت نادرستی است شایندگی شایستگی، پذیرندگی پذیرفتن، فراخوری در خوری، توان توانش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاعدگی
تصویر قاعدگی
بی نمازی، عذر شدن، حیض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
سزاواری، استعداد، لیاقت
فرهنگ لغت هوشیار
ظرف بزرگ مسین با در و سرپوش که بر روی هم استوار است و جهت نگهداری پلو و غیره بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلبلغی
تصویر قلبلغی
برابر با شور و غوغا (پارسی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابلدی
تصویر نابلدی
راه نشناختن، عدم مهارت ناشیگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاعدگی
تصویر قاعدگی
((عِ دَ یا دِ))
حیض، عادت ماهانه زنان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
((بِ یَّ))
شایستگی، استعداد، استعداد قبول، منفعل شدن، انفعال، مقابل فاعلیت، امکان، هنر، معرفت، کفایت
فرهنگ فارسی معین
ظرف بزرگ فلزی دردار که در آن خوراک می ریزند یا چیزی در آن می پزند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاعدگی
تصویر قاعدگی
در علم زیست شناسی جریان خون از رحم در زن غیر حامله و برخی پستانداران ماده که هر ۲۸ روز یک بار به مدت ۵ تا ۷ روز طول می کشد، رگل، عذر، خون ریزی ماهیانه، پریود، دشتانی، حیض، عادت ماهیانه، عادت، خون ریزی ماهانه، عادت ماهانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قابلیت
تصویر قابلیت
Capability
دیکشنری فارسی به انگلیسی
способность
دیکشنری فارسی به روسی