- فیوله
- سست رایی
معنی فیوله - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
روانی
توت فرنگی
فرومایگی ناکسی سستی در کار
حل و فصل کردن، بپایان بردن
سر نره کلان سر نره
حل و فصل کارها
فیصله دادن: به انجام رساندن کارها، خاتمه دادن
فیصله دادن: به انجام رساندن کارها، خاتمه دادن
فیل ها، دو مهرۀ شطرنج، جمع واژۀ فیل
گوشت مرغوب، نرم و بدون استخوان
مؤنث واژۀ فیل، فیل مؤنث
مؤنث واژۀ فیل، فیل مؤنث
جمع فیل، پیلان بچه پیل جمع فیل: پیلان
از ریشه پارسی ماده پیل فرانسوی پشت ماز گوشتی لطیف و لغزان که در حیوان قرار دارد و از آن مخصوصا برای کباب استفاده می کنند