جدول جو
جدول جو

معنی فیقرا - جستجوی لغت در جدول جو

فیقرا
کلمه یونانی است و به معنی تلخ است، و ایارۀ فیقرا را ازآن رو بدین نام خوانند که جزو عمده آن صبر است. (یادداشت مؤلف). اصل این ایارج صبر است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). مراد از آن صبر سقوطری است. (فهرست مخزن الادویه). ایارج فیقرا مرکبی از ادویۀ مسهل و مصلح است که مزۀ تلخ دارد. (یادداشت دیگر مؤلف). رجوع به فیفرا شود
لغت نامه دهخدا
فیقرا
یونانی تازی گشته الوای زرد الوای سوکوترا (صبر سقوطری) از گیاهان در لغت یونانی به معنی تلخ است و منظور صبر سقوطری است
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فقرا
تصویر فقرا
فقیرها، تنگ دست ها، در تصوف سالک ها، جمع واژۀ فقیر
فرهنگ فارسی عمید
(؟ رَ)
فیقرا. تلخ. (یادداشت مؤلف) :
بپذیر پند اگرچه نیایدت خوش که پند
پرسود و ناخوش است چو معجون فیقره.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
به یونانی به معنی تلخ ومراد از آن صبر سقوطری است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
به یونانی کبر است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(فَ قَ)
بلا و سختی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
اسم عبرانی انفخه است، و به سریانی فیثا نامند، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(فَ یُ)
رمز است از فیقال. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(فُ قَ)
فقراء. مردم مسکین و بی چیز. (یادداشت مؤلف) : در انبارهای غله باز کردند و غلتها بریختند و بر فقرا و مساکین صرف کردند. (ترجمه تاریخ یمینی). فقرا و تنگدستان را مراعات کن. (مجالس سعدی). فقرا را به بی سروپایی معیوب گردانند. (گلستان)
لغت نامه دهخدا
اسم یونانی عنصل است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به فیقراطیسون شود
لغت نامه دهخدا
عنصل است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به فیقراطیون شود
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ یِ فَ قَ)
ایارج تلخ و آن ایارجی است که جزء عمده آن صبر است. رجوع به یاره (= ایارج) شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از فقرا
تصویر فقرا
جمع فقیر تهیدستان تنگدستان، عارفان درویشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیقره
تصویر فیقره
((فِ رَ))
فیقرا، صبرزرد، گیاهی است تلخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فقرا
تصویر فقرا
((فُ قَ))
جمع فقیر، تهی دستان، تنگ دستان، عارفان، درویشان
فرهنگ فارسی معین